بهرهوری؛ کلید گمشده اقتصاد کشور
دانا: از مشکلات پروژه های اقتصادی، کدامیک را بزرگترین مشکل می دانید؟
حکیمی پور: مشکل دیگری که در اقتصاد کشور ما ریشه ای است و البته رهبری هم بر آن تأکید داشتند و دارند بحث بهرهوری است. به جای اینکه 1 تومان خرج کنیم، 7 تومان خرج می کنیم. این یک مشکل است. مثال بیاورم: قرار بود بزرگراه قزوین ـ زنجان را ظرف 4 سال با هزینه 85میلیارد تومان به بهرهبردای برسانیم ولی 4 سال به 9 سال با هزینه ای برابر با 275 میلیارد تبدیل شد. بهره وری این پروژه کجاست؟ شاید اگر در برآوردهای اولیه این هزینه بدست میآمد احداث این بزرگراه اصلا منطقی نبود و آنرا شروع نمیکردیم و این منابع را صرف پروژههای دیگر مثلاً ساخت چند بیمارستان میکردیم.
میزان ساعت کاری نیروی انسانی در کشور چقدر است؟ یک کارمند در اداره دولتی در روز متوسط چند ساعت کار مفید دارد؟ ژاپنی ها 7 ساعت و 33 دقیقه. آلمان ها 6 ساعت و 54 دقیقه. آمریکا 6 ساعت و 32 دقیقه.
بحث اقتصاد مقاومتی توسط رهبری مطرح شده است. ادارات و وزارت خانه ها هرکدام گروههایی را برای پیگیری این موضوع در سازمان خود تشکیل دادند. اما آنچه بنده می بینم خروجی نخواهد داشت. چون کسانی عضو این گروه ها شدند که اصلاً نمی دانند اقتصاد مقاومتی چیست؟! فقط این گروه ها از نظر فیزیکی وجود دارند و با این شرایط کارایی و بهرهوری که از آنان انتظار می رود قابل تحقق نیست.
مشکل بهره وری زمانی حل می شود که بهره وری تبدیل به فرهنگ شود و برای این مهم باید دانشگاه. رسانه و همه و همه بسیج شوند. البته پتانسیل تحقق این فرهنگ در جامعه وجود دارد. لازمه این فرهنگ سازی اعتماد متقابل بین مردم و مسئولین است. ما فقط مدام تکرار می کنیم ژاپن به توسعه رسیده است اما دقت و بررسی نمیکنیم که در یک سازمان یا کارخانه کارگر ژاپنی حاضر است برای سازمان خود جان دهد و متقابلاً سازمان برای نیروی کار. کسی در ژاپن اجازه ندارد و نمیتواند به محصولات سونی توهین کند. همین ها بستر توسعه را فراهم می کند. در مالزی هم همین اتفاقات افتاد. مالزی منابع نداشت که بخواهد به توسعه فکر کند ولی حالا ادعای توسعه یافتگی دارد.
برای پیشبرد اقتصاد کشور باید به فکر تربیت مدیر باشیم. تربیت مدیرانی که توانایی تحول در سازمان خود را داشته باشند. وقتی در سازمان تحول ایجاد شد سلیقه های مردم به تدریج تغییر می کند.
آزادسازی قیمتها علت اصلی افزایش تورم
دانا: علت اصلی تورم فعلی در جامعه را چه چیزی می دانید؟
حکیمی پور: اینکه زیر ساخت های اقتصادی به ما اجازه اجرای طرح را می دهد یا نه باید بگویم: آقای هاشمی رفسنجانی در آن زمان میگفت اگر ما توسعه میخواهیم، باید تورم را به جان بخریم چون تورم در زمان آقای رفسنجانی نزدیک به 50 درصد رسید. در طی 35 سال که از انقلاب میگذرد ما دوبار شاهد تورم تک رقمی بودیم سالهای 64 و 69 . سال 64 که میرحسین موسوی نخست وزیر بود و زمان جنگ که در آن زمان واردات کشور تقریباً صفر بود. و سال 69 یعنی زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی که نرخ تورم بین 9/6 و 9% بود.
اما بالاترین نرخ تورم مربوط به سالهای 73 و 74 بوده است. یعنی زمان آقای هاشمی رفسنجانی. به طوری که در آن زمان نرخ تورمی بین 4/49 ، 2/35 درصد را تجربه کردهایم. بعد از آن مجدداً زمان آقای احمدی نژاد یعنی در سال 91تورم به 44% رسید.
دلیل این تورم چیست؟ آزاد سازی قیت ها. در حال حاضر غرب ـ همان لیبرالیسم اقتصادی که در دانشگاههای ما صرفاً به آن تکیه می کنند ـ با این مسئله مواجه است و همچنین سیاست های تعدیل اقتصاد که دولت فعلی بر آن اصرار دارد و همچنین سیاست های انبساطی، همه با این مسأله مواجه هستند.
بازاریابی جهانی لازمه افزایش تولید
دانا: چطور می توان تولید داخل را افزایش داد تا به حد مطلوب تولید در کشور برسیم؟
حکیمی پور: اشکالی که دولت اقای احمدی نژاد داشت این بود که فکر میکرد با افزایش نقدینگی تقاضا افزایش پیدا میکند. وقتی حقوق افراد افزایش پیدا کند و از طرفی یارانه نقدی هم دریافت کنند حتماً تقاضا افزایش پیدا خواهد کرد. با افزایش تقاضا افزایش تولید را خواهیم داشت و با افزایش تولید افزایش اشتغال را خواهیم داشت. اما اینجا شکافی را می بینیم اینکه دولت به تولید کمک نکرد. تقاضا افزایش یافت اما تولید ثابت باقی ماند.
البته افزایش تولید به همین سادگی که بیان می شود قابل اجرا نیست. اگر هزاران کالا تولید شود اما انبار شود که فایده ندارد. باید بازار مصرف هم برای کالای تولید شده ایجاد کرد. بازار مصرف حهانی برای کالا ایجاد کرد. اینکه صرفاً، مکرراً گفته شود تولید تولید، که راه به جایی نمی برد. باید بازار مصرفی باشد تا میل به تولید هم به وجود آید.
در حال حاضر بازار تولید آبمیوهی منطقه، بدست مالزی و تایلندیها است. این در حالی است که بهترین سیب منطقه در ارومیه کشور ما تولید میشود و در سال 90، 150 هزار تن سیب پای درخت از بین رفت. چرا نتوانسیتم در همان منطقه چند کارخانه آبمیوهگیری احداث کنیم؟ کنسانتره، تولید و این محصولات را به سایر کشورهای منطقه صادر میکردیم. اگر در همان لحظه دست به اقدام زدید، موفق خواهید شد ولی اگر زمان بگذرد حتماً کشور دیگری جایگزین شما خواهد شد و بازار را تصرف می کند.
دولت ها از مشاوران باتجربه و متخصص بهره نمیبرند
دانا: فکر می کنید کشور منابع کافی برای تولید در اختیار ندارد؟
حکیمی پور: کشور ما از لحاظ منابع بسیار قوی است به طوری که کشورهای دیگر از برخورداری از این منابع متنوع محروم هستند. اما متأسفانه مدیریت این منابع بسیار ضعیف است. آدمهای ضعیف سر کار میآیند. دیدگاه دولت این است که پست مدیر کل به بالا پست سیاسی است اما بنده با این دیدگاه مخالف هستم. بنده معتقدم اگر کسی می خواهد ریاست جمهوری را هم حتی به عهده بگیرد باید برایش کلاس مدیریتی گذاشته شود.
یک ویژگی مدیر خوب برخوداری از مشاوران باتجربه و عالم است. چون یک مشاور خوب میتواند خوب نظریه پردازی کند و در نهایت مدیر را در مسیر درست قرار دهد. اما متأسفانه در کشور ما هر کس که از کار بیکار شود ولی هنوز بخواهد از امکانات دولتی استفاده کند به او منصب مشاور داده می شود. هیچ وقت ما ندیدیم کسی که در کشور ما میخواهد رئیس جمهور شود مشاوران خود را به مردم معرفی کند. در این شرایط است که افزایش بهره وری محقق نمی شود.
حال خوب به معنی آینده خوب داشتن است
دانا: زیر ساخت های اقتصادی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
حکیمی پور: به طور کلی می توانم بگویم زیرساخت های اقتصادی امروز ما مناسب نیست. لازمه آینده خوب داشتن حال خوب داشتن است. در مدیریت توسعه می گویند اگر میخواهی آینده خوبی داشته باشی حتما باید یک پا در گذشته داشته باشی. اما ما گذشته خوبی نداریم. فساد، مصرف بالاو... . همه آمارها نگران کننده است. تک تک این موارد باید توسط اهل فن به نقد و بررسی کشیده شود. در حال حاضر اساتید بسیار خوبی داریم که فقط در خانه نشستهاند و مطالعه میکنند و حاضر نیستند وارد کار شوند. در بحث اقتصادی بسیاری از این اساتید هستند اما معیارهایی باعث می شود ما از اینها استفاده نکنیم.
مذاکره بدون قدرت راه به جایی نمی برد
دانا: نظر شما راجع به مذاکرات و تأثیر آن بر اقتصاد داخلی چیست؟
حکیمی پور: یک زمانی بنده به عنوان رئیس جمهور یا وزیر اقتصاد یک سری صحبت هایی را انجام می دهم که اینها فقط مصرف داخلی دارد. مثل صحبتی که رئیس جمهور در رابطه با مذاکرات هستهای بیان کردد و گفتند که جهان در برابر ما سر تسلیم فرود آورد. در حالی که این نبود. و گزارشاتی که در سایت های مختلف منتشر شد اصلاً چنین چیزی برداشت نشد. از 100 میلیارد دلاری که حق ما بود 550میلیون دلار فقط آزاد شد آن هم در هشت مرحله!
پس عملاً آنگونه که گفته شده نبوده است به اضافهی اینکه شفاف سازی که آقای روحانی می گفتند را هم نداریم البته در اینباره وزارت خارجه ایران بر این نظر است که این صحبتها محرمانه است و فرهنگ عمومی جامعه قدرت پذیرش این صحبتهای محرمانه را ندارد. البته دولت معتقد است چاره ای هم جز این نداریم. همین جا است که رهبری گوشزد می کنند که اگر تحریم ها هم برداشته شود باز هم دشمنی ها علیه ج. ا. ایران ادامه دارد. برای مذاکره باید قدرت داشت. دولت برای مذاکره موفق باید چیزی در دست داشته باشد وقتی این ابزار را ندارید ضعیف هستید اگر با فرد قوی کشتی بگیری مسلماً زمین خواهید خورد. آنها بر این عقیده هستند که ایران به دلیل فشار تحریم ها حاضر به مذاکره شده است. پس از این نقطه ضعف ما استفاده کرد و فشارها را افزایش داده است. کنگره می گوید نه تنها ما تحریم ها را برنداشتهایم بلکه درصدد افزایش تحریم ها هم هستیم.
بهره گیری از مسیر توسعه ژاپن
دانا: کشوری هست که بتوان از لحاظ اقتصادی آن را الگوی کشورمان قرار دهیم؟
حکیمی پور: برنامه های توسعه اقتصادی کشور ژاپن از زمان میجی شروع شد. میجی درست همزمان با دوره وزارت امیرکبیر در ایران در دوره قاجار است. امیرکبیر1230 هجری شمسی کشته شد. امیر کبیر مشکل ایران را در چه میدانست؟ امیر کبیر معتقد بود مردم جاهل هستند بنابراین دارالفنون را احداث کرد. اولین گروه دانشجویان ایرانی که برای تحصیل به اروپا رفتند در زمان امیر کبیر بود. مشکل امیر کبیر این بود که مردم جاهل هستند. جاهل هستند یعنی اینکه نگرش ها مشکل دارد. اولین گروهی که دانشجویان ژاپنی برای تحصیل به اروپا رفتند زمان میجی بود. یعنی همزمان ایران و ژاپن اعزام دانشجو به اروپا داشتند. اما در ایران با فوت امیرکبیر این اندیشه هم نابود می شود ولی ژاپن به این رویه ادامه می دهد. پس میبینیم که در واقع آموزش باعث تغییر نگرش و اولین رکن توسعه هر کشور است.
ژاپن در قرن گذشته سه جنگ خانمان سوز را پشت سر گذاشته است. در هر سه جنگ هم شکست خورده است و می توان گفت طی این سه جنگ سر ژاپن قطع شد. ولی بدن ریشه داشت و سر دیگری رویش نمود. بعد از جنگ جهانی دوم یعنی 1945در آمد سرانه ژاپن فقط 20دلار بود. بعد از 10 سال به 300 دلار رسید. به لحاظ سیاسی دو حزب دموکرات و محافظه کار در جهت توسعه ژاپن با یکدیگر متعهد شدند.
مشکل فعلی ما دقیقاً همین است. مکرراً می گوییم مسئولین بالادستی با هم متحد شوید. ما مردم که مشکلی نداریم. شما باید اختلافات خود را حل کنید. بزرگترین آفت توسعه اقتصادی اختلافات سیاسی است که در ایران به وفور شاهد آن هستیم.
غفلت از بُعد اقتصادی شعار مرگ بر آمریکا
دانا: راز موفقیت ژاپن در این خصوص چه بوده؟
پس ژاپنی ها با هم متحد شدند. یعنی آن ها همچون ما شعارمرگ بر آمریکا را سر دادند. اما آنها واقعا شعار مرگ بر آمریکا را دادند اما ما نه. چون ما شعار اقتصادی را به شعار سیاسی اضافه نکردیم. مسئله مهم هم در ژاپن، نبرد در سایه بود؛ چون آنها قصد داشتند خود را از سلطه آمریکا نجات دهند.
در سال 1966 درآمد سرانه ژاپن با رشد320 درصدی نسبت به شاخص قبلی رسید و همین طور فزاینده مسیر رشد را طی کردند تا به امسال یعنی سال 2014 که ژاپن 120 هزار دلار درآمد سرانه دارد و دومین حرف را در اقتصاد جهان می زند.
نکته مهم و آن کاری که آنها انجام دادند و ما از آن غافل بودیم این است که بعد از جنگ، آقای هاشمی رفسنجانی دروازه های این مملکت را باز کرد. به نحوی که الگوی مصرف را تغییر داد. ژاپنی ها با اعمال محدودیت در حقوق و دستمزد و کاهش هزینه های عمومی و خصوصی به احیای صنایع خویش اقدام کردند. در این راستا هر سیاستی که به نوآوری و ابداع و بهره وری در جهت تولید صنعتی بدون اتکا به آمریکا کمک میشد بکار گرفته می شد.
در سال 1988 ژاپن 7 میلیون و 308 هزار دانشمند و دکتر و 31 میلیون نفر تکنسین داشته است. به عبارتی از هر 9 نفر ژاپنی 3 نفر دکتر و مهندس بوده اند. البته نه مثل برخی دکتر مهندسهای ما که فقط مدرک دارند. ژاپن در حال حاضر 130میلیون نفر جمعیت دارد و بالای 13 میلیون نفر دانشمند و مدیر تربیت کرده است. این تفاوت ما با ژاپن است. این ها کارهایی است که او انجام داد و ما نه.
ما خود را با غرب مقایسه نکنیم، با ژاپن که می توانیم مقایسه کنیم. ما 8 سال درگیر جنگ نابرابر بودیم آنها بیشتر از ما جنگیدند ولی امروز آنها به توسعه رسیده اند و ما نه.
یا مثلاً ویتنام. رشد اقتصادی ویتنام 7 درصد اما رشد اقتصادی ما منفی 4/5 درصد است. چرا از تجربه این کشورها استفاده نمی کنیم.
این تفکر که مدیر کل به بالا پست سیاسی است باید تمام شود
دانا: نیروی انسانی بر اقتصاد تا چه میزان تأثیر دارد
حکیمی پور: دکتر حسین عظیمی مطلب خوبی دارند. ایشان روی برنامه ریزی نیروی انسانی خیلی تأکید داشتند. می گویند: بهتر است ما برنامه ریزی انسانی را مورد واکاوی قرار دهیم و ضعف و سوءمدیریت را مورد توجه قرار دهیم.
سوء مدیریت یعنی چه؟ یعنی ما مدیران ا از اهل فن قرار ندادهایم. بنابراین این تفکر که مدیر کل به بالا پست سیاسی است باید تمام شود.
اینکه در دولت فعلی هم اتفاق خاصی برای بهبود این جریانات داشته باشیم تا به حال حس نکردهایم. وقتی دولت یازدهم در این زمان این تعداد مدیر را اخراج میکند چیزی قابل برداشت نیست جز اینکه دید این دولت یک تفکر جناحی است. منافع عمومی جامعه مد نظر نیست. به اضافه اینکه این نگرانی وجود دارد که هر فردی که تفکرش با دولت همخوانی دارد بکار گرفته می شود و جایگاهی دارد. ولی کسی که تحصیلات و تخصص یک امری را دارد ولی با تفکر این دولت همخوانی ندارد از او استفاده نمی شود. قاعدتاً با این فکر به جایی که میخواهیم، نمیرسیم.
نیازبه جراحان حاذق برای اجرای فاز دوم هدفمندی
دانا: چه شرایطی باید در جامعه باشد تا بتوان به خوبی فاز دوم هدفمندی یارانه ها را اجرا کرد؟
حکیمی پور: در نهایت عرض می کنم به نظر بنده برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها به جراحان حاذق نیاز داریم چون اگر در مرحله ی دوم مواردی که شما و بنده اشاره کردیم اتفاق بیفتد و این جراحی خونریزی بکند یک پزشک عمومی نمی تواند پاسخگو باشد.
ما در سال91، 42 هزار میلیارد تومان به مردم یارانه دادیم. چقدر درآمد در اثر افزایش قیمتهای اقلام سوختی داشتیم؟ حدود 28000 میلیارد تومان. ما به التفاوت اینها 14000میلیارد تومان می شود. یعنی ما به این مقدار کسری داشته ایم که از بانک مرکزی تأمین کرده ایم.
حالا دولت می گوید من این 14000میلیارد تومان را نمیخواهم پرداخت کنم. این خوب است که از بانک مرکزی استقراض نکنیم. چون این پول تا به حال نمی توانسته صرف تولید شود. به بخش کشاورزی نمی توانسته اختصاص یابد. البته برای حل این مسأله اول باید مشکلات فعلی کشور لیست شود:1ـ تورم 2ـ بیکاری 3ـ فساد 4ـ تبغیض و ...حالا راهکارهایتان را منتشر کنید.
آزاد شدن ارزهای بلوکه شده چاره دردهای اقتصادی نیست
دانا: پول های بلوکه شده ایران که قرار است طی چند قسط آزاد شود تا چه میزانی مشکلات اقتصادی جامعه ما را برطرف می کند؟
حکیمی پور: دولت می گوید مشکل ما با خارج از کشور است. دولت میخواهد این 100میلیارد دلار آزاد شود. اینجاست که تضادشکل میگیرد که عده ای دیگر معتقدند تمام مشکلات ما با مذاکره حل نمیشود چون آنها هیچ وقت نمیخواهند مشکلات ما حل شود و مدام مسائل دیگر را پیش می کشند، حقوق بشر را مطرح می کنند وکمک های آزادی بخش شما را به دیگر کشورها مطرح می کنند.
دولت می گوید اگر این 100 میلیارد دلار آزاد شود و به بخش کشاورزی تزریق شود ما دیگر بیکاری نخواهیم داشت. اما آیا واقعاً این اتفاق می افتد؟ اگر مدیران ما مثل ژاپنی ها بودند، بله با این 100میلیارد مشکل بیکاری ما حل می شد. مدیر باید تشخیص بدهد که این پول را کجا سرمایهگذاری کند که مشکل بیکاری حل شود. ما اگر 7 میلیون تومان در بخش های کشاورزی و یا شیلات خرج کنیم یک فرصت شغلی ایجاد کردهایم. اما اگر در بخش نفت سرمایهگذاری میکنیم باید بدانیم که برای هر فرصت شغلی در این زمینه 300میلیون تومان باید خرج کنیم. پس باید بدانیم که کجا سرمایه را خرج کنیم تا مشکلات حل شود. باید مزیت هر منطقه، ارتباط صنعتی که در یک منطقه ایجاد می شود با سایر صنایع و... سنجیده شود.
اما در کشور ما یک تفکر اشتباهی وجود دارد و آن این است که جایی سرمایه گذاری انجام می شود که پرتوهای زیادی داشته باشد. با آمار بگویم. در زمان آقای هاشمی خیلی از روبانها هم قیچی میشدند اما کاری انجام نمیشد. دولت احمدی نژاد هم همین رویکرد را داشت. اگر با همین تفکر بخواهیم خرج کنیم هیچ تغییری به وجود نخواهد آمد.
این دولت هم شروع خوبی نداشته است. ما اقدام درخوری از دولت جدید ندیدهایم که بگوییم توان درست خرج کردن این سرمایه را داشته باشد. باید عملکردی از دولت دیده باشیم که بتوانیم درباره او قضاوت کنیم. ما از دولت توزیع سبد کالا را دیدیم که در آن اصلاً موفق نبود. به اضافه بر اینکه خیلی از مدیرانی که لایق هستند امور را بدست نگرفتهاند. باید بررسی کنیم که چرا در سال 91، با ارز دولتی، 1000 پروشه وارد کشور شده است؟ باید ریشه این مفاسد در اقتصاد پیدا شود و رفع گردد. اولویت گذاری ها در کشور چگونه انجام می شود؟ جریان فساد3000 میلیارد به کجا رسید؟ اینها باید برای مردم روشن شود. اینگونه اعتماد مردم جلب می شود.
.: Weblog Themes By Pichak :.