به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، علیرضا کریمی دبیرتشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در حضور رهبر انقلاب به سخنرانی پرداخت.
متن کامل سخنان کریمی به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبر معظم انقلاب
َچه بهجت عارفانه ای است لحظه ای که این حقیر سلام صادقانه همه گمنامان عرصه جهاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را از اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور خدمت جنابتان عرض می دارم و می دانیم وقت شما گرانبها است، لذا، بی مقدمه به سراغ ارائه تحلیل های خود از شرایط موجود ایران، منطقه و جهان می رویم؛ کوشیده ایم در این مجال به ارائه بخشی از این تحلیل ها بپردازیم:
الف) گفتمان پیشرفت درون زا
در نیمه دهه چهارم انقلاب و پس از مشاهده انواع کنشها، مسئولان جمهوری اسلامی نیز باید به این یقین رسیده باشند که با توجه به مختصات نظام از جهت مردم نهاد بودن و داشتن دشمن خارجی، تنها راه مطلوب «پیشرفتی درونزا» با اتکا به نیرویی متعهد، جوان و متخصص و استفاده از منابع فراوان خدادادی است. مع الاسف باید بگوییم در بین برخی از مسئولین دیدگاهی مبتنی بر تئوری های توسعه غربی وجود داشته که انواع وابستگی های سیاسی، اقتصادی، علمی و تکنولوژیک از آن زاده می شود و پیامدی جز نفی استقلال نخواهد داشت.
اتکا به پیشرفت علمی می تواند بهترین راه برای سربلندی باشد و تیم های شکل گرفته در نانوتکنولوژی، میکروالکترونیک و بیوتکنولوژی، علوم هسته ای و امثالهم که مثال بارز مقابله با همان الگوی غربی است، امروز کلنی های پیشرفت را برای ما ایجاد کرده است.
رهبری عزیز
انقلاب اسلامی تاریخ جهان را به دو قسم می کند؛ که رجوع از ارزش های منفی به سمت ارزش های مثبت؛ از دیکتاتوری به مردم سالاری، از طاغوت به حکومت الله؛ از خفقان به آزادی، از فساد به عدالت؛ از عقب ماندگی به پیشرفت و از وابستگی به استقلال بوده، با این وجود خطر انحراف در ارزش ها وجود دارد.
برتری ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی، به حاشیه رفتن ارزشهای محوری مانند عدالت، رشد فردگرایی و منفعت محوری و در یک کلام تحول در ارزشهای اساسی جامعه به نفع غربی شدن از مهمترین پیامدهای الگوی غربی است که امروز خطر آن احساس می شود .برگشت نگاه دولتمردان از مناطق محروم به مناطق مرفه؛ تبدیل خُلق کوخ نشینی به خوی کاخ نشینی و فراموشی آرمان های امام راحل خواب را از چشمان جنبش دانشجویی مسلمان ربوده است.
ب) مسائل منطقه
تحلیل دقیق و مرزبندی های مشخص نظام که مبتنی بر راهکار برگزاری انتخابات قانونی در کشورهای منطقه است، از چند سال گذشته دنبال می شد. این درحالی است که مدعیان دموکراسی بطور علنی از آدم خواری در سوریه حمایت می کردند و در داخل نیز برخی افراد کوته بین جاهلانه و شاید هم مغرضانه؛ در پی تضعیف خط مقاومت گام برداشتند، اما گذر زمان نشان داد که امروز نظرات جمهوری اسلامی است که در همه کشورهای منطقه راهگشاست.
تکفیری های منطقه، فرزندان تربیت شده آمریکا هستند، که اتفاقات امروزِ عراق را رقم زده اند؛ ما معتقدیم دولت قانونی عراق با بسیج مردمی در مقابل آنها خواهد ایستاد و آنچه در پایانِ این قصه شاهد خواهیم بود، خواری شیطان بزرگ است.
بغض سینه مان را می فشارد، وقتی می خواهیم از غزه بگوییم. تراژدی امروز غزه رقم نمی خورد، اگر نبود حمایت های مستقیم و تمام عیار سفاک ترین حکومت عالم، یعنی آمریکا که به نام حقوق بشر کمر به قتل بشر بسته است. اما نگاه دقیق به صحنه دلمان را روشن می کند، که این بار شکستی سنگین تر از سی و سه و بیست و دو و هشت روزه نصیب اسرائیل خواهد شد؛ که «حزب الله هم الغالبون»
امروز انقلاب اسلامی قاعده بازی را بهم ریخته، امروز دنیا دهکده آمریکایی نیست و جهان به ویترین شکست های آمریکا بدل شده است!
ج) سیاست خارجه
9 ماه نشست و 9 ماه مذاکره ثمراتی را برای ملت ایران داشته که چراغ راه فردا خواهد بود. امروز برای چندمین بار ادعای غرب مبنی بر بی منطق بودن و اهل گفتگو نبودن ایران؛ از بین رفته و جهانیان نظاره گر منطقِ مستدلِ جمهوری اسلامی، در روابط بین الملل هستند، و این نه ماه نشان داده که 5+1 نمی خواهد ایران به حقوقِ حقه خود برسد، و تنها تلاشش برای کُند کردن روند پیشرفت در جمهوری اسلامی است. اتکا به نیرو و توان داخلی و حل مشکلات از مسیر تدبیر در حوزه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگیِ داخلِ کشور، دیگر ثمره این گفتگو ها است. و در نهایت بلوغ فکری جامعه و شناخت چند باره دشمن، مهمترین دستاورد این چند ماه مذاکره بوده است.
اما این مذاکرات غفلت هایی را نیز ایجاد کرده، که حاصل اشتباهات محاسباتی و تحلیل غلط از مختصات دنیا بوده. در مختصاتی که حضرت امام از «دنیا» رسم کرده اند؛ جهان محدود به چند کشور اروپایی و آمریکا نمی شود. دنیای مد نظر امام اتحاد با ملتهای مستضعف بوده و محدود کردن دنیا به این چند کشور مغفول ماندن از روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با کشورهاییست، که در این سالها در مقابله با استکبار، همراه ِبا جمهوری اسلامی شده اند.
از نظر اعضای این اتحادیه و همه ملت ایران؛ تیم هسته ای، فرزندان انقلاب بوده و راه مذاکره برای آنهایی که معتمد ملت هستند؛ باز است؛ اما در این میان گوشزد کردن این نکته به تیم هسته ای واجب است که به نظر جنبش دانشجویی مسلمان مسیر اصلی پیشرفت از جاده های داخلی می گذرد، نه فقط توجه به تعاملات خارجی!
نباید به هیچ وجه سرنوشت کشور به مذاکرات گره بخورد چه آنکه اگر این مذاکرات به نتیجه هم نرسد فاجعه ای اتفاق نیفتاده است، پیشنهاد ما برای بی اثر کردن تحریم ها، ادامه مذاکرات بر سر بهانه گیری های آمریکا نیست، بلکه اقداماتی همچون جایگزین کردن «پیمان های پولی دوجانبه و چند جانبه» در معاملات اقتصادی می تواند دلار را از چرخه اقتصاد بین المللی ایران خارج کرده و محاصره اقتصادی آمریکا را بی اثر کند.
د) مسائل داخلی
حماسه 73 درصدی 24خرداد، نویدبخش روزهای خوشی بود، و شعارهای جناب آقای روحانی مبنی بر بهبود وضع اقتصادی و معیشتی، گرایش آرا به ایشان را در انتخابات افزایش داد. اما بعد از یکسال بایستی نوارهای انتخاباتی بازبینی شود و وعده های انتخاباتی مورد مداّقه قرار گیرد، که آیا آنچه باید اتفاق افتاده است؟ البته بر خود لازم می دانیم از زحمات و تلاش های دولت محترم در یک سال گذشته کمال قدردانی را داشته باشیم. اما آنچه در ادامه می آید چیزی جز تحلیل های منصفانه و احساسات پاک و صمیمانه دانشجویان نسبت به مسئولین کشور در جهت اصلاح امور نیست که رسالت جنبش دانشجویی نیز همین است.
1) معیشت مردم
همچنان که حضرتعالی در سخنرانی ابتدای سال فرمودید، حماسه اقتصادی اتفاق نیفتاده است و نگاه به واقعیت های موجود نشان می دهد، بواسطه برخی بی تدبیری ها، وضع اقتصادی بسامان نخواهد شد. امروز سه چالش عمده در عملکرد اقتصادی دولت مشاهده می شود که می تواند وضعیت اقتصادی را با مشکل مواجه کند. نبود سیستم های نظارتی و کنترلی بر بازارها و قطع سیستم های موجود از سوی دولت، بی ثباتی را افزایش خواهد داد و سیاست هایِ کنترلِ تورمیِ دولت که منجر به رکود اقتصادی می شود، موجبات تعطیلی بنگاه های تولیدی و سوق دادن سرمایه ها را به سمت واردات افزایش می دهد-برنامه ارائه شده نیز درمان این درد نیست-. هر دو این عملکردها مغایر با اصول اقتصاد مقاومتی است و نه تنها موجبات استحکام پایه های اقتصادی را فراهم نمی کند، بلکه آن را بیش از پیش متزلزل می سازد.
اما درخشان ترین کارنامه دولت در بخش سلامت است. دولت با اقدامات و سیاست های خود موجب شده تا قسمت اعظمی از نگرانی های بیماران و خانواده های آنها از نظر تامین دارو و درمان برطرف گردد. باشد که این اقدامات دعای خیر بیماران و خانواده های آنها برای دولت شود.
2) مبارزه با مفاسد به نظر می رسد دولت ها علیرغم تمام اختلافات، در یک نقطه، اشتراک نظر و عمل داشته اند و آن استفاده از رانت های دولتی برای افراد خاص بوده است، رانت ها و ویژه خواری های اقتصادی که مسیرهای فساد را باز خواهد کرد. برخورد سریع و قاطع قوه قضاییه با فساد سه هزار میلیاردی؛ جای تقدیر دارد، اما حقیقتا امروز بعد از گذشت 12 سال از صدور فرمان هشت ماده ای مبارزه با مفاسد اقتصادی، هنوز عزم جدی در هیچ یک از دستگاه های مقننه، قضاییه و مجریه برای مقابله با فساد دیده نمی شود.
امروز بانک مرکزی دادن وام ازدواج به جوانان را مقرون به صرفه نمی داند، حال آنکه 82 هزار میلیارد تومان معوقه بانکی، 18 برابر مبلغی است که با آن می توان وام معلق یک و نیم میلیون زوج را فراهم کرد.
حضرتعالی از ما خواسته اید که در مورد هر پدیده ضد عدالت در واقعیت کشور سوال کنیم؛ از مسئولین سه قوه می پرسیم که چه هنگام شاهد شنیدن این خبر باشیم که با مفاسد اقتصادی برخورد شد؟ مردم چه وقت شاهد کوبیده شدن چکش عدالت بر دیکتاتوری فساد خواهند بود؟ کرسنت، فساد آقازاده ها و ویژه خواران چه وقت مورد قضاوت قرار خواهد گرفت؟
3) دانشگاه
بگذارید کمی از خانه خود برایتان بگوییم؛
پیشرفت های علمی در کشور خیره کننده بوده اما این پیشرفت علمی باید منتهی به حل مسائل اساسی کشور شود. هر مقاله بایستی دردی از کشور دوا کند. منافع دانشگاه به منافع ملی گره بخورد. در واقع مهمترین مشکلی که نظام آموزش عالی با آن مواجه است، پاسخگو نبودن آن دربرابر حل مشکلات کشور است. فلذا بایستی درآمد اساتید دانشگاه ها پروژه محور و بر اساس رفع چالش های موجود باشد، تا دانشگاه ها ناچار شوند برای تامین نیاز های مالی خود، مشکلات صنعت و تجارت را حل کنند؛ که نمونه بومی آن همین مپنا است.
ما از استقلال دانشگاه ها به معنی جایگزینی و جابجایی منبع درآمدی دانشگاه ها از پول نفت و شهریه دانشجو به پژوهش های منتهی به حل مسائل کشور حمایت می کنیم. البته در برابر تفسیر های ناصحیح از استقلال دانشگاه که نیت جدا کردن دانشگاه از نظام را دارند می ایستیم.
پس از پشت سر گذاشتن دو فتنه 78 و 88 دانشگاه نسبت به سیاسی کاریها و اُختاپوس احزاب واکسینه شده است و دانشجویان بیدار تر از هر روز دیگری، به تحلیل مسائل سیاسی فرهنگی و اجتماعی می پردازند. گواهی می دهیم که روند پیشرفت علمی از 12 سال پیش تا کنون خیره کننده بوده و آنچه که اتفاق افتاده، تنها از دست جوانان ایران زمین بر می آید-اگرچه صدا و سیما و دیگر رسانه ها تاکنون نتواسته اند، نمی از یمِ پیشرفت های علمی را به نمایش بگذارند- اما خطراتی بزرگتر امروز دانشگاه را تهدید می کند.
آنچه که ما در صحنه امروز دانشگاه می بینیم تلاش جریانهای سیاسی تندروست که می خواهند دوباره بذر نفاق خود را در دانشگاه کِشت کنند. جریان هایی که سال 78 فتح «سنگر به سنگر نظام» را برای براندازی کلید زدند و در سال 88 با بی شرمی تمام به نظام تهمت تقلب زدند و در مقابل رأی مردم ایستادند، دم از قانون زدند و بی قانونی کردند؛ و زمینه ساز فشار غرب بر ملت ایران شدند، دوباره به سمت دانشگاه آمدند.
از حقارت و ذلالت این جماعت همین بس که امروز پشت سر آیت اللهی پنهان شده اند که در دهه 70 زننده ترین اهانت ها را به وی روا داشتند و امروز زندگی سیاسی خود را، منوط به حضور فردی در صحنه سیاسی می بینند که در سال 76 رقیب انتخاباتی آنها بود و حیاتشان را به ممات سیاسی او بسته بودند. جریانی که در سال 88 قائل به حق اکثریت نشدند و دولت قانونی را با رأی اکثریت، متقلب می خواندند؛ امروز وزارت علوم ِدر سایه ای شکل داده اند که اهداف، راهبرد و عملکردش همانی است که 18 تیر 78 را رقم زد.
حضرت آقا
در چند ماه اخیر، آرامشی که نیازِ فضایِ رشدِ علمی است، و نشاط سیاسی، که لازمه بصیرت دانشجو است با جار و جنجال و گذاشتن عناصر مسئله دار بر مصدر امور-که عدم صلاحیت شان از سوی مراجع ذی صلاح خود دولت چون وزارت اطلاعات تایید شده است- مورد خدشه قرار گرفته. بحث ما اصولگرایی و اصلاح طلبی نیست، چرا که در هر دو جریان مدیران دلسوز و انقلابی حضور دارند. امروز مسئله؛ جریان فتنه ای است که تلاش می کند از سنگر دانشگاه به نظام آسیب برساند، و قوه مقننه با منشی «صلح کل»وار در برابر آن تساهل می کند. قطعا یکی از نیازهای اساسی جامعه تعامل قوا با یکدیگر است، اما نمایندگان مجلس شورای اسلامی نباید به این بهانه در قبال رسالتی که نسبت به دانشگاه دارند چشم پوشی کنند. که "محافظه کاری قتل گاه انقلاب است"
3) فرهنگ نمی دانیم چگونه باید دغدغه ها و نگرانی هایمان را از باب فرهنگ بیان کنیم؛ اما همین بس که راه تنفس مان بسته شده است؛ امروز نگاهِ فاصله گرفته از گفتمان انقلاب به مسئله فرهنگ، در برخی مسئولین دولتی، مشاهده می شود؛ این در حالی است که در اولین و بالاترین مرجع قانونی یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیشترین وظایف قوه مجریه در امر فرهنگ خلاصه می شود. جوان امروز تشنه عقلانیت اسلامی و هویت معنوی است. یاد تلاشگران عرصه جهاد فرهنگی شهید علی خلیلی و خادم الرضا معین رئیسی همیشه پایدار.
اول: انتقاد از نگاه ابزاری و تبعی به فرهنگ
آنچه در یک سال گذشته از عمر دولت جدید در حوزه فرهنگ شاهد بوده ایم؛ متاسفانه جز نگاه ابزاری دولتمردان به مقوله فرهنگ نبوده است-آنچه که البته سند مظلومیت فرهنگ در بیشتر دولت هاست- در واقع طرح مباحثی مانند عدم تفاوت هنرمند ارزشی و غیر ارزشی، تلاش افراطی برای مطرح کردن رفع فیلتر برخی شبکه های اجتماعی خارجی، عکسهای یادگاری و فیگورهای نمایشی و فیسبوکی از سوی برخی متولیان فرهنگ بخصوص در سطوح بالای مدیریتی، به سخره گرفتن دغدغه های حجاب و عفاف و امثالهم، ما را به این نتیجه رسانده که طرح این مباحث بیش از هر چیز؛ مصرف سیاسی و انتخاباتی دارد، تا انگیزه های دینی و فرهنگی! این گونه رفتار را جز یک رویکرد ژورنالیستی و پوپولیستی که دم از رهاسازی کورکورانه می زند، نمی توان قلمداد کرد. پز و پرستیژ آزاد کردن شبکههای اجتماعی بیشتر از اینکه نشان از یک رویکرد به اصلاح «باز» داشته باشد یک رفتار عجولانه و صد البته بدون «فکر فرهنگی» است.
دوم: نگرانیم از سوبسیدهای مالی، قلمی و حمایتی دولتی برای جریان روشنفکری مرتجع ضد انقلاب
علیرغم تاکیدات موکد امام (ره) و رهبری نسبت به عدم نفوذ غربزدگان در عرصه فرهنگی متاسفانه شاهدیم، که امروز رخنه فرهنگی از طریق ارائه سوبسیدهای دولتی برای جریان روشنفکرِ متحجرِ ضد انقلاب در حال شکلگیریست. معاونت هنری وزارت ارشاد باید پاسخگو باشد، به چه دلیل عرصه فرهنگی را جولانگاه جریان معارض غربگرا و لاابالی غیر وابسته به انقلاب کرده است.
و از سویی دیگر در عرصه رسانه ای و بویژه مطبوعات به قدری ولنگاری را شاهدیم، که روزنامه های زنجیره ای، که در دوره ای به پایگاه دشمن تبدیل شده بودند، امروز نقش خود را به گونه ی دیگر ایفا می کنند و در بزک کردن و تطهیرِ دشمنِ شماره ی یکِ ملت ایران، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند، بطوری که به فرض مثال، اگر قرار بود، جان کری و اوباما در ایران روزنامه بزنند، بعید می دانیم می توانستند بسان برخی از روزنامه های داخلی از منافع آمریکا دفاع بکنند! روزنامه های زنجیره ای دیروز، حال به سفارتخانه های کاغذی بدل شده است. نکته قابل تامل این است که بسیاری از همین رسانه های یاد شده، مزورانه خود را حامی دولت جا زده اند و بدین سان چهره دولت برآمده از رأی ملت را در افکارعمومی خدشه دار می کنند.
در پایان از خداوند متعال متضرعانه خواستاریم پرچم این انقلاب را که حضرت روح الله برای اعتلای اسلام برافراشته است، توسط رهبری عزیز به دستان مهدی فاطمه برساند.آمین آمین به عدد کلماتت آمین
.: Weblog Themes By Pichak :.