اصلاح طلبان دنبال یک پدرخوانده می گردند - قیدار شهر جد پیامبراسلام
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

لینک دوستان
جستجوی وب
برچسب‌ها وب
اصلاح طلبان دنبال یک پدرخوانده می گردند
محمد رضا باهنر گفت: اصلاح‌طلبان مشکلی با شخص عارف ندارند. برعکس آنچه دیگران را متهم می‌کنند خودشان پدرخوانده دارند. دنبال یک پدرخوانده می‌گردند. در این موضوع هم با یکدیگر دعوا دارند.
اصلاح طلبان دنبال یک پدرخوانده می گردند
به گزارش افکارنیوز، متن کامل گفت و گوی محمد رضا باهنر با سالنامه مثلث را بازنشر می شود .

گفت و گو با محمدرضا باهنر همیشه هیجان‌انگیز است. مخصوصا که با سوال هایی داغ آغاز شود و مخصوصا اینکه این سوالات درباره رابطه او با جبهه پایداری و علی لاریجانی باشد. باهنر یک سیاستمدار حرفه‌ای است. با سیاست زندگی می‌کند. پس برای کسانی که سیاست را عاشقانه دوست دارند خواندن گفت و گو با مهندس باهنر حتما جذاب و خواندنی است.

آقای مهندس! اگر اجازه دهید مصاحبه را با سوالاتی در مورد خودتان آغاز کنیم. اخیرا یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب تیتر زده بود که «باهنر گزینه پایداری برای ریاست مجلس دهم است»، معنی این تیتر چیست؟ شما تغییر کرده اید یا پایداری‌ها؟ یا اصلاح‌طلبان در این میان بهره‌برداری خاص و شیطنت سیاسی می‌کنند؟


فضای انتخابات که نزدیک می‌شود بالاخره تلاش‌های جریانات سیاسی اوج می‌گیرد، البته همیشه توصیه دارم به دلیل مشکلات زیادی که در مملکت برای مردم وجود دارد باید تلاش کنیم که فضای انتخاباتی را در جامعه پراکنده نکنیم و اشکال ندارد در جریانات سیاسی، احزاب و گروه‌ها جبهه‌های مختلف سیاسی بحث و موضع‌گیری شود اما مردم خیلی حال و حوصله ندارند، پس فضای انتخاباتی را باید برای همان 2 یا 3 ماه مانده به ایام انتخابات بگذاریم، اشکالی هم ندارد در همان ایام رقابت و نقد می‌کنیم. فضای انتخاباتی که شروع می‌شود همه جا این‌‌طور است که تلاش می‌کنند مجموعه کسانی که طرفدار افکار خودشان هستند را متمرکز و متحد کنند تا سرمایه سیاسی‌شان افزون شود، در مقابل می‌کوشند جناح رقیب متشنج و متنوع باشد. این رفتارها طبیعی است شاید اخلاقی نباشد که باید به خودمان و رقبا توصیه ‌کنیم که به کارهای خلاف اخلاق روی نیاورند اما اتفاق می‌افتد. من این نوع خبرها را در همان راستا می‌دانم، اینکه اصلاح‌طلبان از قول پایداری بنویسند که فلانی می‌خواهد رئیس مجلس دهم شود خب به منبع خبر باید دقت شود، خبر از قول پایداری نقل می‌شود، ناقل خبر اصلاح‌طلبان هستند، آن وقت کسی را هم که هدف قرار می‌دهند نه اصلاح‌طلب است و نه پایداری. به این نوع خبرها یک مقدار با‌ تردید و شک باید نگریست. ما در این جدال‌های سیاسی زیاد وقت نداریم همه این مسائل را بنشینیم و رصد کنیم و جواب دهیم. باید مشی خود را طوری تنظیم کنیم که مخاطبان به‌طور عام بتوانند یک تحلیل واقع‌بینانه‌ای را داشته باشند که ما به این کار مشغولیم.

به‌‌هر‌حال شما از شخصیت‌ها و پارلمانتاریست‌های تاثیرگذار مجلس هستید به همین جهت هم تصمیمات و رفتارهای سیاسی شما مهم است، می‌تواند به یک طیفی وزن بیشتری دهد و از وزن طیف دیگر کم کند. شاید یکی از دلایلی که موجب شد این بحث‌ها اخیرا شدت بگیرد مشخص نبودن نسبت شما با رهروان ولایت است. بالاخره شما رهروانی هستید یا آنکه در فراکسیون آقای حدادعادل تعریف می‌شوید؟


اصولا فراکسیون‌های مجلس حزب نیستند، فراکسیون‌های مجلس نتیجه فعالیت احزاب هستند، اینکه سوال از من شد رهروان ولایت می‌خواهد حزب شود تو هستی یا نیستی؟ من همین جواب را دارم. یعنی می‌گویند یک عده حق دارند دور هم بنشینند و یک حزب را تشکیل دهند و اگر در جامعه اصولگرایی هم باشد حتما از آن استقبال می‌کنیم و قاعدتا توانمندی جریان اصولگرایی بالا می‌رود اما فراکسیون مجلس پایه و اساس یک حزب نمی‌تواند باشد. چرا؟ چون نمایندگان مجلس شناورند، این مشکلی است که در برخی تشکل‌ها داریم مثلا اگر بدشان نیاید جامعه اسلامی دانشگاهیان یک تشکیلات خوب، قوی و تاثیرگذاری است اما اعضایش شناورند، بالاجبار دو سال یک دفعه کل اعضایش عوض می‌شوند، چون باید دانشجو باشند طرف می‌آید وارد می‌شود تا بخواهد خود را بشناسد یک یا دو سال طول می‌کشد مثلا عضو جامعه یا انجمن می‌شود، بعد از 2 سال هم فارغ التحصیل می‌شود و می‌رود و دوباره یک عده دیگر می‌آیند. فراکسیون‌های مجلس هم همین‌‌طور است، پس ما تا دو یا 3 حزب قدرتمند در بیرون نداشته باشیم که آنها نماینده تعیین کنند و فراکسیون‌ها با هم هماهنگ شوند، خود فراکسیون به خودی خود نمی‌تواند حزب شود. از این بابت ما ممکن است اختلاف‌نظر داشته باشیم با برخی از دوستان فراکسیون رهروان ولایت که می‌خواهند حزب تشکیل دهند. ولی در مجلس خواستگاه من فراکسیون رهروان است. در این سه سالی که برای نایب‌رئیسی مجلس کاندیدا شدم و رای هم گرفتم می‌توانم بگویم عموما اعضای فراکسیون اصولگرایان به من رای ندادند. من در مجلس دارم با فراکسیون رهروان کار می‌کنم، شاید یک‌سری نقدهای داخلی هم به هم داشته باشیم یا ممکن است چند‌نفر از اعضای فراکسیون اصولگرایان هم من را هم قبول داشته باشند و به من رای دهند اما در مجلس خواستگاه من فراکسیون رهروان ولایت است.

تمایل دارید بیشتر درباره حزب رهروان که منسوب به آقای لاریجانی شده بیشتر توضیح دهید؟

من خودم از آقای دکتر لاریجانی که سوال کردم آقای لاریجانی گفت «خیر، من نمی‌خواهم حزب تشکیل بدهم.»

این همان حزبی است که در ابتدا گفته می‌شد حزب آقای لاریجانی است؟


خیر.

پس یک حزب دیگر است؟


فکر کنم یک حزب دیگر باشد. حزب آقای لاریجانی یک مدتی کار شد، ما خودمان هم بودیم این ماجرا برای 10 سال قبل بود، اساسنامه و مرامنامه آن هم نوشته شد اما دیگر به فتنه 88 خورد و گرفتاری‌های دیگر پیش آمد و موضوعش کمرنگ شد. یک مدت دیگری هم شنیدم که باز آقای لاریجانی جلساتی داشتند که البته من در آن جلسات نبودم و دنبال تشکیل حزب بودند.

پس تشکیل حزب رهروان یک موضوع دیگر است؟


خود دوستان رهروانی در مجلس علاقه‌مند بودند یک حزب تشکیل دهند. من هم با آنها مذاکره کردم و گفتم شما تک‌تک حق دارید که بروید یک مجموعه شوید و حزب تشکیل دهید ما هم استقبال می‌کنیم اما در صورتی که مبتنی‌بر فراکسیون مجلس بخواهد حزب تشکیل شود اگر از یک فراکسیون در دوره آینده 50 درصد به مجلس راه پیدا نکنند، آن زمان کسانی که بیرون ماندند تکلیف‌شان چه می‌شود؟ آیا عضو موسسین حزب می‌مانند یا خیر؟ آیا حزب رهروان وابسته به مجلس است یا وابسته به احزاب است؟ پایگاه و خواستگاهش چیست؟ هنوز اعتقاد دارم فراکسیون مجلس، حزب نباید تشکیل دهد. حزب شاید فراکسیون تشکیل دهد یعنی دفاع کند تا یک‌سری نامزدها به مجلس راه یابند و یک فراکسیونی در مجلس تشکیل دهند ولی برعکس آن نمی‌شود. مثلا هم‌اکنون در مجلس فراکسیونی به نام موتلفه داریم یا یک حوزه به نام جامعه اسلامی مهندسین تشکیل شده است که 40 تا 50 نفر عضو دارد اما آنها نمی‌توانند حزب تشکیل دهند. خواستگاه حزب باید در بیرون مجلس شکل بگیرد.

رفتار سیاسی شما را که در دوران معاصر رصد می‌کنیم از دوستان نزدیک ناطق‌نوری به حساب می‌آیید و نزدیکی‌های سیاسی به آقای لاریجانی داشتید. در محافل سیاسی حرف‌های در گوشی و زمزمه‌هایی وجود دارد مبنی‌بر اینکه شما از آقای لاریجانی فاصله گرفتید و یک نشانه‌هایی هم برای این استنباط بیان می‌شود، مثلا رفتار شما درباره استیضاح وزیر علوم. سوال من به صورت واضح این است که آیا شما بعد از انتخابات سال 92، از دکتر لاریجانی فاصله گرفته‌اید؟

خیر، رابطه عوض نشده است، ما از نظر اختلاف مواضع و اختلاف سلایق اگر بخواهیم بحث کنیم در کشور به تعداد آدم‌های سیاسی سلیقه وجود دارد، ما با نزدیک‌ترین دوستان که حتی در یک حزب هستیم مثلا با جبهه پیروان خط‌امام رهبری اگر بخواهیم بنشینیم بحث کنیم ممکن است یک لیست بلندبالایی اختلاف سلیقه پیدا کنیم که من با نایب‌رئیس جبهه پیروان خط‌امام و رهبری دارم. اینها اصلا تعیین‌کننده نیست. خیلی وقت‌ها ممکن است اختلاف سلیقه پیش بیاید اما مشی کلی در فضای اصولگرایی تعریف می‌شود. بله، آقای لاریجانی از سرمایه‌های سنگین و جدی جریان اصولگرایی هستند. بنده هم در اصولگرایان رفت و آمدی دارم و کار می‌کنم. ممکن است یکی، دو جا اختلاف سلیقه پیش بیاید مثلا درباره لایحه بودجه من پیشنهادی بدهم، دکتر لاریجانی مخالف باشد یا برعکس این موضوع اتفاق بیفتد اما این تعیین‌کننده نیست. بعضی‌ها خواب دیدند اما این خواب ان‌شاءالله تعبیر نمی‌شود که فکر کنند ما می‌خواهیم با آقای لاریجانی فاصله داشته باشیم. موضوع سوال اول هم که باهنر می‌خواهد رئیس مجلس دهم شود در این راستا تعریف می‌شود که برخی می‌خواهند شقه‌ای ایجاد کنند که این حتما نخواهد شد ولی ممکن است در یک‌سری مسائل خیلی وقت‌ها اختلاف سلیقه پیش آید. اینکه امروز سوال از فلان وزیر را مطرح کنیم مصلحت است یا خیر؟ ممکن است آقای لاریجانی یک رای بدهد و من یک رای دیگری بدهم.

پس نسبت سیاسی شما و آقای لاریجانی از سال 92 تغییری نکرده است؟


خیر، عادی است.

از رفتارهای سیاسی شما برمی‌آید که شما حدفاصل تیم نزدیک به آقای لاریجانی و فراکسیون اصولگرایان باشید. بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری 92، آقای لاریجانی به دولت نزدیک‌تر شد اما شما زیاد با دولت یازدهم کار نمی‌کنید و این برعکس دورانی است که در دولت نهم خیلی با آقای احمدی‌نژاد کار می‌کردید و در واقع تاثیرگذار بودید، آیا این طور نیست؟

این برمی‌گردد به استنباط مخاطبان و کسانی که نظاره‌گر هستند، آنها هر کدام بعضی رفتارهای ما را می‌بینند و براساس همان رفتارها ممکن است به یک تحلیل برسند. همیشه توصیه‌ام به خودم، فعالان سیاسی و همه رسانه‌ها این است که اگر می‌خواهند تحلیل کنند تلاش کنند اطلاعات‌شان جامع شود. با یک تک خبر یا یک خبر انفرادی از یک جلسه و محفل نمی‌شود به تحلیل سیاسی رسید. اینکه من حمایتم از دولت چقدر است و چقدر نیست باید پروسه‌ای دیده شود. من تقریبا اگر بخواهم دقیق بگویم از اول دولت یازدهم تا کنون شاید با 10 تن از وزرا جلسه مفصل جداگانه گذاشتم و سر موضوعات اجرایی و راه‌‌حل‌های برخی مشکلات مملکت صحبت کردیم و خیلی جاها هم با یکدیگر تفاهم داشتیم. اگر بخواهم اسم ببرم مثلا با آقایان جهانگیری، نهاوندیان، آخوندی، نعمت‌زاده، سیف، طیب‌نیا، زنگنه و نوبخت بارها نشستیم و مسائل مبتلا به مملکت را مطرح کردیم و خیلی جا‌ها با هم به تفاهم رسیدیم. بارها گفتم و می‌گویم در اینکه دولت یازدهم بتواند یک مقدار از گرفتاری‌هایی که در مملکت وجود دارد که یا براساس پارامترهای بیرونی یا براساس سیاست‌های خودمان یا حالا دولت گذشته -که البته نمی‌خواهم مشکلات را به گردن دولت گذشته بیندازم-به وجود آمده امیدواری زیادی دارم در دولت یازدهم چند تا از این مسائل حل شود. یک جاهایی هم احساس می‌کنم دولت یازدهم خرد و تدبیر خوبی دارد، در مجموع اعضای آن استراتژیست هستند ولی بعضی جاها نیز احساس می‌کنم شجاعت لازم وجود ندارد که برخی مشکلات حل شود. مثال ساده و پیش پا افتاده آن هم مساله یارانه‌هاست. همه می‌دانند که ما ماهانه 700 تا 800 میلیارد تومان کسری بودجه برای پرداخت یارانه‌ها داریم. بالاخره دولت باید تصمیم بگیرد و یارانه برخی متمولین را قطع کند. خب در این موضوع با دولت اختلاف‌نظر داریم، دولت خیلی با احتیاط می‌خواهد اقدام کند که مبادا کسی در گوشه‌ای ناراحت شود. ما می‌گوییم اگر بخواهد احتیاط کند چهار سال این دولت تمام می‌شود و چهار کار اصلاحی اساسی هم صورت نمی‌گیرد، در کل من امیدواری‌ام به دولت زیاد است اما یک جاهایی هم نقدهایی دارم. به‌هرحال هنوز هم واقع قضیه این است که من جزو حامیان جدی دولت هستم.

حامی‌ اجرایی یا سیاسی؟


من بیشتر اجرایی هستیم.

یعنی کار سیاسی با آنها نمی‌کنید؟

خیر، ما کاری سیاسی نمی‌کنیم، این تعامل دوطرفه است. یعنی مثلا فرض کنید من پیش رئیس‌جمهور و برخی وزرا بروم و چهار تا نیرو معرفی کنم تا آنها را مدیر و مسئول جایی بگذارند، خیر، این کار را در دولت آقای روحانی نکردم. در دولت آقای احمدی‌نژاد هم نکردم. گرچه متهم به این کار هستم که بعضی‌ها را من تحمیل می‌کنم.

اگر آقای روحانی بخواهد یکی از وزرا مشکلش در مجلس حل شود پیش شما نمی‌آید و تقاضا دهد که چنین اتفاقی بیفتد؟

بله، نمی‌آیند، این حرف درست است.

در زمان آقای احمدی‌نژاد چطور؟


خیر، آقای احمدی‌نژاد هم مشورت نمی‌کرد.

اینکه از شما بخواهد در مجلس کمکش کنید چطور؟


خیر، کمک که توقع داشتند اما این کمک گاهی با تفاهم است، مثلا لایحه بودجه را دولت می‌خواهد به مجلس دهد فقط سه‌ماه طول می‌کشد که این لایحه در دولت جمع‌بندی شود. یک زمانی هنگام جمع‌بندی بودجه از مجلس کمک می‌گیرند، کمیته و کارگروه مشترک تشکیل شود. این یک حالت است. یک زمانی هم لایحه را می‌آورند و انتظار دارند همان تصویب شود؛ این حالت دوم که نمی‌شود. ممکن است است نظر مجلس متفاوت از لایحه تدوینی باشد. مثلا اصل 44 قانون اساسی موقعی که توسط حضرت آقا ابلاغ شد دولت داشت برای قانونش لایحه تهیه می‌کرد و ما هم در مجلس داشتیم طرح تهیه می‌کردیم. قبل از اینکه لایحه دولت به مجلس بیاید، به‌طور مفصل کارگروه‌های مشترک مجلس و دولت روی آن کار کردند و لایحه تنظیم شد و آمد مجلس. شاید اغراق نباشد که بالای 90 درصد لایحه دولت در مجلس تصویب شد. برای اینکه شکل لایحه به شکلی درآمده بود که حاصل کار مشترک بود. حالا اگر این لایحه در دولت تدوین و به مجلس تقدیم می‌شد ممکن بود در مجلس 50 درصدش عوض شود. الان هم همین‌طور است. الان برای برنامه ششم دولت باید تا قبل از تابستان 94 لایحه برنامه ششم را تقدیم مجلس کند. یک زمان لایحه را می‌نویسند و تقدیم مجلس می‌کنند، اینجا ما هم باید بررسی می‌کنیم. یک زمانی تنظیم لایحه برنامه ششم با همفکری شکل می‌گیرد، آن زمان خیلی متفاوت است با زمانی که هیچ همفکری انجام نمی‌شود.

زمانی تفاوت نظر و بینش شما با جبهه پایداری کاملا مشهود بود اما اخیرا گفته‌اید «حاضرید با تندروهای اصولگرا ائتلاف کنید اما با اصلاح‌طلبان خیر»، این حرف برای برخی خوشایند نبود. آیا موضع اخیر شما به خاطر ضرورت ائتلاف میان اصولگرایان است؟ یعنی می‌گویید به هر قیمتی مجلس بعدی باید اصولگرا باشد حالا از پایداری‌ها تا دیگر سلایق در آن باشند یا اینکه این حرف به معنای فاصله‌گرفتن شما از سنتی‌هاست؟


چند سناریو برای انتخابات قابل تصور است. نخست آنکه فضا بین اصلاح‌طلبان و اصولگراها رقابتی شود، حالت دیگر اینکه بین اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و اعتدالیون سه جریانی شود، حالت سوم آنکه اصولگراها به دو گروه و اصلاح‌طلبان هم به دو گروه رادیکال و معتدل تقسیم شوند، یعنی چهار جریانی باشد. در سناریوی اول تکلیف روشن است؛ ما در جریان اصولگرا هستیم و با اصلاح‌طلبان نمی‌توانیم کار کنیم. در حالت دوم هم ما میان اصولگراها با جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم کار می‌کنیم یعنی جزو اصلاح‌طلبان و اعتدالیون نمی‌توانیم باشیم. در حالت چهار جریانی هم تکلیف روشن است. جزو اصولگرایان تند و اصلاح‌طلبان تند نیستیم، جزو اصولگرایان معتدل هستیم. یعنی در هر سه حالت تیپ باهنر و مجموعه‌هایی که با باهنر کار می‌کنند مشخص است که چه کار خواهند کرد. البته علاقه‌مندیم که اصلاح‌طلبان قرص و محکم بیایند و براساس چارچوب‌های نظام و قانون‌اساسی رقابت کنند. یک تحلیل شنیدم که گفتند باهنر برای اصلاح‌طلبان تعیین تکلیف کرده، خیر، تعیین تکلیف را نظام برای همه سلایق سیاسی انجام داده است. وقتی می‌گویم اصولگرایان در انتخابات بیایند، اصولگرایان هم باید چارچوب قانون اساسی و قوانین موضوعه کشور را قبول کنند. اگر قبول نکنند نباید به بازی بیایند.

اصلاح‌طلبان اگر بیایند ما با اصلاح‌طلبان رقابت می‌کنیم نه ائتلاف. یک جریان دیگر ممکن است الان پیدا شود بگویند تندها را به حال خودشان بگذاریم، این وسط اصلاح‌طلبان و اصولگراهای معتدل بروند با هم ائتلاف کنند. ما جزو آنها نیستیم اگر سه جریانی شود، باز ما جزو اصولگراها هستیم. در این حالت موضوع ائتلاف ما با اصولگرایان رادیکال و تند می‌ماند. ما می‌گوییم الان چون یک رقیبی به اسم اصلاح‌طلبان داریم اصولگراها باید مواضع‌شان را تعدیل کنند و به هم برسند و برای نیل به این هدف باید حداکثر تلاشمان را بکنیم. معنای این حرف اصلا این نیست که پایداری سرجایش بایستد و ما به دست‌بوسی آنها برویم یا ما توقع کنیم که سر جایمان باشیم و آنها به دست‌بوسی ما بیایند، بلکه باید نقاط مشترک‌مان پیدا و روی نقاط مشترک کار کنیم. بله، شاید من هم الان با پایداری خیلی اختلاف موضع داشته باشم اما اگر قرار باشد به گفت‌وگو و صحبت برای یک ائتلاف سیاسی بنشینم، ‌ترجیح می‌دهم با اصولگراها برای ائتلاف صحبت کنم نه با اصلاح‌طلبان. اما معنایش این نیست که کسی فکر کند که باهنر تغییر موضع داده و رفته پایداری‌چی شده است.

مثلا همین اخیرا در برخی رسانه‌ها تیتر زده‌اند «فصل جدایی باهنر»...

اینها همت آقایان رسانه‌هاست. برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب و حتی برخی دوستان تند ما هم برای من خواب می‌بینند. ما که با مدیریت آنها نباید زندگی کنیم. یکی می‌گفت اگر شما بین دو‌‌راهی قرار بگیرید که یک طرف دکتر لاریجانی و یک طرف پایداری باشد کدام را انتخاب می‌کنید؟ من گفتم طوری مدیریت می‌کنم که بین این دو‌راهی قرار نگیرم. من که بازیگر نیستم که یک نفر کارگردانی‌ام بکند، ما باید طوری کارگردانی کنیم که در این دو‌راهی قرار نگیریم.




تاریخ : جمعه 94/1/21 | 9:5 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر


  • paper | قالب وبلاگ | فال حافظ
  • خرید لینک دائمی | ایران موزه