ای کاش احمدی نژاد هم حافظ می خواند!
افتتاح آن اما در دوره خدمت سفیر محترم بعدی صورت گرفت. برای سردر این بنا فضایی مناسب نصب کتیبهای که در واقع پیشانی سفارت بود و نمود هویت ایرانی و اسلامی آن، به طول شاید هفت متر در نظر گرفته شد. سفارش ساخت آن نیز در همان زمان به هنرمند صاحبنام ایرانی استاد سیدمحمد احصایی داده شد که در حال حاضر شهرتی جهانی دارد و تابلوهای وی در حراجهای معتبر بینالمللی با قیمتهای هزاران دلاری چکش میخورد و بیشک مایه آبروی هنر ایران است.
برای محتوای این کتیبه با دوستانی صاحبنظر مشورت کردم و نهایتا پیشنهاد دوست قدیمیام جناب دکتر احمد جلالی، که در آن هنگام سفیر کشورمان در دفتر یونسکو در پاریس بودند، نهایی شد. همان کلام نغز و به واقع جهانشمول حافظ: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت، با دشمنان مدارا دقیقا همان شعری که رییسجمهور محترم در سفر هفته گذشته خود به شیراز آن را به درستی و به زیبایی منطق سیاست خارجی دولت تدبیر و امید خواندند، تاکید هم کردند که اگر امروز دنیا همین خط و بیان حافظ را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده بود امروز دیگر افراطیگری در منطقه مشاهده نمیشد.
گزینش شعری از حافظ منطق دیگری هم داشت: پیوند گوته با حافظ و دیوان غربی- شرقی این شاعر بلندآوازه آلمانی. احداث بنای یادبود گفتوگوی حافظ و گوته در شهر وایمار آلمان، شهر فرهنگی اروپا که مشترکا توسط رییس دولت اصلاحات و رییسجمهور آلمان، یوهانس واتو، در دوران سفارت حقیر از آن پردهبرداری شد زمینه دیگری برای این انتخاب بود. کتیبه ساخته و آماده نصب شد- سفال برجسته، با خط بنایی و شیوه خاص و زبانزد استاد، ترکیب خط و گرافیک، با لعاب زیبای سفید، آبی، فیروزهای و طلایی و با بهرهگیری از تکنیک و مهارت شاخصترین سفالکاران کشورمان. داستان تلخ این نماد هویت بنای سفارت نیز از همان جا آغاز میشود.
محتوای کتیبه همان ذات سیاست خارجی رییسجمهورمان را میگویم اما ظاهرا به مذاق دوستان وزارت خارجه جناب احمدینژاد خوش نیامده بود. هنرمند که برای نظارت بر نصب آن در برلین بار سفر بسته بود به وزارت خارجه خوانده و با هزار بهانه، پرسش و اما و اگر مواجه شد: چرا این شعر را انتخاب کردهاید؟! چه سنخیتی بین این شعر و سیاست ما وجود دارد؟! چرا حرف از تعامل با دشمنان زدهاید؟ چرا از مدارا با آنان گفتهاید؟! چرا و چرا... بهانهجوییها ادامه یافت و نهایت داستان این شد که این اثر برجسته هنری، که میتوانست آبروی هنر کشورمان در یک پایتخت مهم اروپایی باشد راهی انبار شد و جای خالی آن بر پیشانی سفارت ماند و ماند و هنوز هم مانده است!کار خود را ناتمام میدیدم. از طریق همه دوستانی که بعد از من بر مسند سفارت در پایتخت آلمان نشستند موضوع را پیگیری کردم. آن طور که دوستان به من گفتند پیگیری هم کردند و ظاهرا به نتیجه نرسیدند. از کنه ماجرا و آنچه به دوستان گفته شده بیخبرم اما آنچه را میدانم این است که این فضا در زمان مسوولیت رییسجمهور روحانی نیز همچنان خالی است. کاش میشد مهر حافظ نه فقط بر پیشانی سفارتمان در برلین که بر سردر همه سفارتهای کشورمان زده میشد.
*سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در برلین
منبع: اندیشه ها
.: Weblog Themes By Pichak :.
ظاهرا شعربا دوستان مروت با دشمنان مدارا به مذاق دوستان احمدینژاد خوش نیامده بود.هنرمند مربوطه را فرا خواندند و مواخذه کردند که: چرا این شعر را انتخاب کردی؟! چه سنخیتی بین ما و این شعر وجود داره؟! چرا حرف از تعامل زدی؟ مدارا با دشمنان یعنی چه؟!