اگر برخی آقایان در خیال خام خویش تصور دیدار با جان کری در تهران را در سر میپرورانند و چنین اقداماتی را کلید حل مشکلات کشور میدانند، سخت در اشتباه هستند. این افراد باید از خوابی که به سر میبرند بیدار شوند و بدانند که این خیالی تعبیر نشدنی است.
همزمان با انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم؛ جناب آقای روحانی در تبلیغات، یکی از اولویتهای خود را برگرداندن کشور به جایگاه بینالمللی، برقراری روابط حسنه با جهان، پرهیز از افراطگرایی و ارزشمند کردن گذرنامه ایرانیان مطرح ساختند. یکی از راهکارهای این مسئله نیز تعامل با کدخدا! عنوان گردید. بعد از روی کار آمدن جناب آقای روحانی، این مسئله قوت بیشتری گرفت و بهطور خاص انجام برخی اقدامات نابجا در سفر ریاست محترم جمهور به نیویورک این مسئله را پررنگتر نمود. در راستای برقراری تعامل با کدخدا! بهطور ویژه بعد از امضای توافق ژنو، شاهد پررنگتر شدن این خط سیاسی بودیم. مخالفت با شعار مرگ بر آمریکا در آستانه مراسم 13 آبان، برچیدن تابلوهای «صداقت آمریکایی» و... تنها بخشی از این تلاشها بود. بعد ازآن که ریاست محترم جمهور در سفر به داووس بهطور رسمی اعلام کرد که ما خواهان برقراری ارتباط گسترده با تمامی کشورهایی که آنها را به رسمیت شناختهایم میباشیم و در مصاحبه دیگری از زمینههای بازگشایی سفارت آمریکا [یعنی همان جایی که نه تنها در ایران بلکه اکنون بعد از افشاگریهای اسنودن، در تمام جهان به لانه جاسوسی شهرت یافته است] سخن گفت و برخی رسانههای داخلی نیز با ذوق و شعف فراوان این مطلب را به تیتر یک خود اختصاص دادند، آقای سید حسین موسویان از محوریترین اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشور در دولت اصلاحات و از نفراتی که عنوان میشود تأثیر زیادی بر سیاست خارجی دولت یازدهم دارد، در مصاحبهای که خبرگزاری ایسنا بهمنماه 1392 با وی انجام داد در خصوص محل برگزاری مذاکرات بین ایران و 5+1 اظهار داشت: «پیشنهاد میکنم مذاکرات آینده بهطور دورهای در پایتختهای هفت کشور برگزار شود چرا که معقول و منطقی است مذاکرات در پایتخت هر هفت کشور برگزار شود.» البته این پیشنهاد عملیاتی نگردید؛ لیکن اکنون همین راهکار یعنی استقبال رسمی از وزیر امور خارجه آمریکا توسط ایران، به گونه دیگری انجام پذیرفت تا یکی دیگر از تابوها توسط این دولت شکسته شود. قدم زدن آقای ظریف با وزیر امور خارجه آمریکا را میتوان اولین گام برای این حرکت دانست و گام بعدی حضور جان کری در محل اقامت سفیر و نمایندگی دائمی کشورمان در سازمان ملل در آمریکا آنهم درحالیکه دولت آمریکا برای نماینده معرفی شده کشورمان؛ جناب آقای ابوطالبی، به بهانه حمایت وی از تروریسم، روادید صادر نکرده و ایران را مجبور به تغییر نماینده نموده بود.قطعاً این اقدام آقای ظریف و وزارت امور خارجه کشورمان با هیچ منطق سیاسی قابل تأویل و تحلیل نیست و اصولاً دلیلی برای حضور جان کری در نمایندگی کشورمان وجود نداشت. این حرکت البته با ذوقزدگی کسانی که به فرموده حضرت آقا در حال بزک کردن چهره آمریکا هستند مواجه شد و تیترهایی از قبیل «جان کری در خاک ایران» «کری در خانه ایران» و ... برای این حرکت انتخاب گردید. جناب آقای ظریف در خصوص دیدار با جان کری در نمایندگی کشورمان اظهار داشته است: «ما از ابتدا با طرفهای مذاکره قرارمان این بوده است که یک نوبت ما مهمان آنها باشیم و یکبار آنها مهمان ما.» به نظر میرسد این تمام ماجرا نیست و راهبرد دعوت و حضور وزیر امور خارجه آمریکا در تهران همچنان در دستور کار برخی از آقایان قرار دارد. بهانه این حضور نیز برگزاری مذاکرات برای رسیدن به توافق نهایی در خصوص فعالیت هستهای ایران است. پیشنهادی که ظاهراً مخالفت با آن را باید سنگاندازی در حل مسئلهای هستهای کشور برشمرد و عدم مخالفت با آن را، موافقت با پذیرایی از وزیر امور خارجه شیطان بزرگ در ام القرای اسلام توسط وزیر امور خارجه کشورمان. البته از هم اکنون میتوان فرض کرد که جان کری این «بچه لجوج»[1] و حامی صهیونیستها در مصاحبه خود در سفر احتمالی! به تهران این سفر را چیدن میوه کدام اقدام آمریکا معرفی خواهد کرد؛ همانطور که در مذاکرات دولت اصلاحات، جک استراو دست کشیدن و عقبنشینی ایران از مواضع خود را میوهچینی از اقدامات نظام سلطه در عراق خوانده بود. حرکتی که در نیویورک انجام شد با اصول سیاست خارجی ایران یعنی عزت، حکمت و مصلحت سازگاری ندارد. مقام معظم رهبری در سخنرانی خویش در جمع کارگران این نکته را مدنظر قرار داده و اعلام فرمودند که «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست.» بنابراین دولت باید این نکته را دریافت نماید و اگر برخی آقایان در خیال خام خویش تصور دیدار با جان کری در تهران را در سر میپرورانند و چنین اقداماتی را کلید حل مشکلات کشور میدانند، سخت در اشتباه هستند. این افراد باید از خوابی که به سر میبرند بیدار شوند و بدانند که این خیالی تعبیر نشدنی است و البته دولت محترم باید این نکته را مدنظر قرار دهد که تعدد اقدامات نابجا، باعث کاهش سطح حمایت نخبگان از این دولت خواهد شد. وضعیتی که نه به نفع کشور است و نه دولت. بهترین راهبرد برای ارتقا سطح حمایت ملت از دولت، توجه دولت محترم به خطوط ترسیمی از سوی مقام معظم رهبری و حرکت در این مسیر است. حرکتی که قطعا باعث همدلی و همزبانی ملت با دولت منتخب خویش خواهد شد.
.: Weblog Themes By Pichak :.