اسفند 92 - قیدار شهر جد پیامبراسلام
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

لینک دوستان
جستجوی وب
برچسب‌ها وب

اخلاق و منش امام رضا(ع):

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود.

 یکی از یاران امام می‌گوید: "هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شبها کم می‌خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی‌کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک می‌کرد."(5) یکی دیگر از یاران ایشان می‌گوید: "فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد، خود را می‌آراست (لباسهای خوب و متعارف می‌پوشید).(6) شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: "ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‌گیریم."(7)

 شخصی به امام عرض کرد: "به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی‌رسد." امام فرمودند:" تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت."(8)

 مردی از اهالی بلخ می‌گوید: "در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: "فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره‌ای جداگانه بنشینند." امام فرمود: "ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است."(9)

 یاسر، خادم حضرت می‌گوید: «امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود: "اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می‌افتاد که امام ما را صدا می‌کرد و در پاسخ او می‌گفتند: "به غذا خوردن مشغولند." و آن گرامی می‌فرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود."»(10)

 یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: "من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشته‌ام و خرجی راه را تمام کرده‌ام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده‌ام." امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و از پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود: "این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی."

 آن شخص نیز دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: "چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟" فرمود: "تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم."(11)

 امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی‌کردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول می‌داشتند.

 یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) می‌گوید: «روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبه‌ای دید و پرسید: "این کیست؟" عرض کردند: "به ما کمک می‌کند و به او دستمزدی خواهیم داد." امام فرمود: "مزدش را تعیین کرده‌اید؟" گفتند: "نه هر چه بدهیم می‌پذیرد." امام برآشفت و به من فرمود: "من بارها به اینها گفته‌ام که هیچکس را نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام می‌دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می‌کند مزدش را کم داده‌ای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده‌ای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی، هر چند کم و ناچیز باشد؛ می‌فهمد که بیشتر پرداخته‌ای و سپاسگزار خواهد بود."»(12)

 خادم حضرت می‌گوید: «روزی خدمتکاران میوه‌ای می‌خوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: "سبحان الله اگر شما از آن بی‌نیاز هستید، آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید."»

 مختصری از کلمات حکمت‌آمیز امام:

امام فرمودند: "دوست هر کس عقل اوست و دشمن هر کس جهل و نادانی و حماقت است."

امام فرمودند: "علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر می‌باشند: 1- سؤال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده."

امام فرمودند: "مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است."

امام فرمودند: "چیزی نیست که چشمانت آنرا بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است."

امام فرمودند: "نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است."




تاریخ : سه شنبه 92/12/27 | 2:45 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر

باسمه تعالی

زندگینامه امام علی بن موسی الرضا

(علیه السلام)

 

مقدمه:

امام علی ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می‌نماییم.

 نام، لقب و کنیه امام:

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند: "خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند."

یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش "جنبه علمی امام" آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

 پدر و مادر امام:

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان "نجمه" نام داشت.

 تولد امام:

حضرت رضا (علیه السلام) در یازدهم ذیقعدة الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: "هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر "لااله‌الاالله" را از شکم خود می‌شنیدم، اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی‌رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت."(2)

 نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد، در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.(3)

 زندگی امام در مدینه:

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می‌داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می‌نگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود، اما در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

 امام در گفتگویی که با مأمون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می‌فرمایند: "همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه‌های شهر مدینه عبور می‌کردم، عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می‌آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام می‌دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى‌نگریستند."

 امامت حضرت رضا (علیه السلام):

امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله و علیه و اله) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه‌ای از آنها اشاره می‌نماییم.

 یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌گوید: «ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود: "آیا می‌دانید من کیستم؟" گفتم: "تو آقا و بزرگ ما هستی." فرمود: "نام و لقب من را بگویید." گفتم: "شما موسی بن جعفر بن محمد هستید." فرمود: "این که با من است کیست؟" گفتم: "علی بن موسی بن جعفر." فرمود: "پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می‌باشد."»(4) در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبى ‌اکرم نقل می‌کند امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند که "عالم‌ آل محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد."

 اوضاع سیاسی:

 مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:

 ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

1-      پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

2-      پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

 مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبت‌های اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوشش‌های فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام) می‌شد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند. از این رو می‌توانیم این دوره را در زندگی امام دوران آرامش بنامیم.

اما سرانجام مأمون عباسی توانست برادر خود امین را شکست داده و او را به قتل برساند و لباس قدرت را به تن نماید و توانسته بود با سرکوب شورشیان فرمان خود را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی جاری کند. وی حکومت ایالت عراق را به یکی از عمال خویش واگذار کرده بود و خود در مرو اقامت گزید و فضل ‌بن ‌سهل را که مردی بسیار سیاستمدار بود، وزیر و مشاور خویش قرار داد. اما خطری که حکومت او را تهدید می‌کرد علویان بودند که بعد از قرنی تحمل شکنجه و قتل و غارت، اکنون با استفاده از فرصت دو دستگی در خلافت، هر یک به عناوین مختلف در خفا و آشکار عَلم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازی حکومت عباسی بودند؛ به علاوه آنان در جلب توجه افکار عمومی مسلمین به سوی خود، و کسب حمایت آنها موفق گردیده بودند و دلیل آشکار بر این مدعا این است که هر جا علویان بر ضد حکومت عباسیان قیام و شورش می‌کردند، انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به یاری آنها بر می‌خواستند و این، بر اثر ستم‌ها و نارواییها و انواع شکنجه‌های دردناکی بود که مردم و بخصوص علویان از دستگاه حکومت عباسی دیده بودند. از این رو مأمون درصدد بر آمده بود تا موجبات برخورد با علویان را برطرف کند. بویژه که او تصمیم داشت تشنجات و بحران‌هایی را که موجب ضعف حکومت او شده بود از میان بردارد و برای استقرار پایه‌های قدرت خود، محیط را امن و آرام سازد. لذا با مشورت وزیر خود فضل بن سهل تصمیم گرفت تا دست به خدعه‌ای بزند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام پیشنهاد دهد و خود از خلافت به نفع امام کناره‌گیری کند، زیرا حساب می‌کرد نتیجه از دو حال بیرون نیست، یا امام می‌پذیرد و یا نمی‌پذیرد و در هر دو حال برای خود او و خلافت عباسیان، پیروزی است. زیرا اگر بپذیرد ناگزیر، بنابر شرطی که مأمون قرار می‌داد ولایت عهدی آن حضرت را خواهد داشت و همین امر مشروعیت خلافت او را پس از امام نزد تمامی گروه‌ها و فرقه‌های مسلمانان تضمین می‌کرد. بدیهی است برای مأمون آسان بود در مقام ولایتعهدی بدون این که کسی آگاه شود، امام را از میان بردارد تا حکومت به صورت شرعی و قانونی به او بازگردد. در این صورت علویان با خشنودی به حکومت می‌نگریستند و شیعیان خلافت او را شرعی تلقی می‌کردند و او را به عنوان جانشین امام می‌پذیرفتند. از طرف دیگر چون مردم حکومت را مورد تایید امام می‌دانستند لذا قیامهایی که بر ضد حکومت می‌شد جاذبه و مشروعیت خود را از دست می‌داد.

 او می‌اندیشید اگر امام خلافت را نپذیرد ایشان را به اجبار ولیعهد خود می‌کند که در اینصورت بازهم خلافت و حکومت او در میان مردم و شیعیان توجیه می‌گردد و دیگر اعتراضات و شورشهایی که به بهانه غصب خلافت و ستم، توسط عباسیان انجام می‌گرفت دلیل و توجیه خود را از دست می‌داد و با استقبال مردم و دوستداران امام مواجه نمی‌شد. از طرفی او می‌توانست امام را نزد خود ساکن کند و از نزدیک مراقب رفتار امام و پیروانش باشد و هر حرکتی از سوی امام و شیعیان ایشان را سرکوب کند. همچنین او گمان می‌کرد که از طرف دیگر شیعیان و پیروان امام، ایشان را به خاطر نپذیرفتن خلافت در معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند داد و امام جایگاه خود را در میان دوستدارانش از دست می‌دهد.

 سفر به سوی خراسان:

مأمون برای عملی کردن اهداف ذکر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند. همچنین دستور داد حضرتش را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند. مسیر اصلی در آن زمان راه کوفه، جبل، کرمانشاه و قم بوده است که نقاط شیعه‌نشین و مراکز قدرت شیعیان بود. مأمون احتمال می‌داد که ممکن است شیعیان با مشاهده امام در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حرکت ایشان شوند و بخواهند آن حضرت را در میان خود نگه دارند که در این صورت مشکلات حکومت چند برابر می‌شد. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد.ماموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش می‌دادند.

 حدیث سلسلة الذهب:

در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف می‌فرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه می‌شد. از جمله هنگامیکه امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروه‌های بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: "ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند می‌دهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان، پیامبر خدا، برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد." امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق می‌گریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه می‌زدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم می‌خواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق سبحانه و تعالی املاء فرمودند: "کلمه لااله‌الاالله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود." سپس امام فرمودند: "اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم."

 این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لااله‌الاالله که مقوم اصل توحید در دین می‌باشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام می‌باشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت می‌دانند.

 ولایت عهدی:

باری، چون حضرت رضا (علیه السلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: "همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچ کس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (علیه السلام) ندیدم." پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: "تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم." حضرت فرمودند: "اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی." مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند:‌ "هرگز قبول نخواهم کرد." وقتی مأمون مأیوس شد گفت: "پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید." این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمی‌فرمودند و می‌گفتند: "از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون ‌الرشید دفن خواهم شد." اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند: "اینک که مجبورم، قبول می‌کنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم." مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! تو می‌دانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی."

 جنبه علمی امام:

مأمون که پیوسته شور و اشتیاق مردم نسبت به امام و اعتبار بی‌همتای امام را در میان ایشان می‌دید می‌خواست تا این قداست و اعتبار را خدشه‌دار سازد و از جمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد تشکیل جلسات مناظره‌ای بین امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شاید بتوانند امام را از نظر علمی شکست داده و وجهه علمی امام را زیر سوال ببرند که  شرح یکی از این مجالس را می‌آوریم:

 "برای یکی از این مناظرات، مأمون فضل بن سهل را امر کرد که اساتید کلام و حکمت را از سراسر دنیا دعوت کند تا با امام به مناظره بنشینند. فضل نیز اسقف اعظم نصاری، بزرگ علمای یهود، روسای صابئین (پیروان حضرت یحیی)، بزرگ موبدان زرتشتیان و دیگر متکلمین وقت را دعوت کرد. مأمون هم آنها را به حضور پذیرفت و از آنها پذیرایی شایانی کرد و به آنان گفت: "دوست دارم که با پسر عموی من (مأمون از نوادگان عباس عموی پیامبر است که ناگزیر پسر عموی امام می‌باشد.) که از مدینه پیش من آمده مناظره کنید." صبح روز بعد مجلس آراسته‌ای تشکیل داد و مردی را به خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد و حضرت را دعوت کرد. حضرت نیز دعوت او را پذیرفتند و به او فرمودند: "آیا می‌خواهی بدانی که مأمون کی از این کار خود پشیمان می‌شود." او گفت: "بلی فدایت شوم." امام فرمودند: "وقتی مأمون دلایل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجیل از خود انجیل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئین بزبان ایشان و بر آتش‌پرستان بزبان فارسی و بر رومیان به زبان رومی‌شان بشنود و ببیند که سخنان تک ‌تک اینان را رد کردم و آنها سخن خود را رها کردند و سخن مرا پذیرفتند آنوقت مأمون می‌فهمد که توانایی کاری را که می‌خواهد انجام دهد ندارد و پشیمان می‌شود و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم." سپس حضرت به مجلس مأمون تشریف ‌فرما شدند و با ورود حضرت، مأمون ایشان را برای جمع معرفی کرد و سپس گفت: "دوست دارم با ایشان مناظره کنید." حضرت رضا (علیه السلام) نیز با تمامی آنها از کتاب خودشان درباره دین و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود: "اگر کسی در میان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال کند." عمران صایی که یکی از متکلمین بود از حضرت سؤالات بسیاری کرد و حضرت تمام سؤالات او را یک به یک پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنیدن جواب سؤالات خود از امام، شهادتین را بر زبان جاری کرد و اسلام آورد و با برتری مسلم امام، جلسه به پایان رسید و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایی را به حضور طلبیدند و او را بسیار اکرام کردند و از آن به بعد عمران صایی خود یکی از مبلغین دین مبین اسلام گردید.

 رجاء ابن ضحاک که از طرف مأمون مامور حرکت دادن امام از مدینه به سوی مرو بود، می‌گوید: «آن حضرت در هیچ شهری وارد نمی‌شد مگر اینکه مردم از هر سو به او روی می‌آوردند و مسائل دینی خود را از امام می‌پرسیدند. ایشان نیز به آنها پاسخ می‌گفت و احادیث بسیاری از پیامبر خدا و حضرت علی (علیه السلام) بیان می‌فرمود. هنگامی که از این سفر بازگشتم نزد مأمون رفتم. او از چگونگی رفتار امام در طول سفر پرسید و من نیز آنچه را در طول سفر از ایشان دیده بودم بازگو کردم. مأمون گفت: "آری، ای پسر ضحاک! ایشان بهترین، داناترین و عابدترین مردم روی زمین است."»

  شهادت امام:

 در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخن‌های دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخن‌هایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهر‌آلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.

 تدفین امام:

 به قدرت و اراده الهی امام جواد (علیه السلام) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.




تاریخ : سه شنبه 92/12/27 | 2:41 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر

رییس صنعت، معدن و تجارت شهرستان خدابنده از جریمه تعدادی از قنادان متخلف در این شهرستان خبر داد.

ولی الله حسنخانی روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: علت جریمه این قنادان در شهرستان خدابنده گرانفروشی بوده است.

وی یادآورشد: سال گذشته با حضور نمایندگانی از کمیسیون نظارت، صنعت معدن و تجارت، رییس اتحادیه قنادان و دو نفر از قنادان شهرستان خدابنده قیمت ها آنالیز و 20 تا 25 درصد به آن اضافه شد.

حسن خانی ابرازکرد: در تعیین قیمت سال جاری، 25 درصد به قیمت تعیین شده سال گذشته اضافه شد.

وی تصریح کرد: نرخ جدید، سال جاری 30 دی تعیین و به صورت کتبی به اتاق اصناف شهرستان خدابنده ابلاغ شده است.

رییس صنعت، معدن وتجارت شهرستان خدابنده گفت: روزهای 15، 16 و 17 ماه جاری درطرح ویژه نظارت که به طور سراسری در کشور اجرا می شد بازرسان این شهرستان در بازدید از قنادی ها واحدهایی را که از قیمت تعیین شده تخطی کرده بودند جریمه کردند.

حسن خانی افزود: این واحدها ادعا دارند که نرخ جدید ابلاغ نشده در حالیکه نرخ جدید تعیین و به همه واحدهای فعال در شهرستان ابلاغ شده است.

رییس اتحادیه قنادان شهرستان خدابنده نیز گفت: مهمترین مشکل واحدهای فعال قنادان در این شهرستان عدم تعیین قیمت در دو سال اخیر است.

علی اصغر اسکندری ابرازکرد: 10 روز قبل تعیین قیمت شده و این قیمت نیزبا توجه به افزایش قیمت مواد اولیه، دستمزد کارگر و مواد افزودنی پایین است.

وی ادامه داد: هم اکنون نیز 15 واحد صنفی قنادی در شهر قیدار جریمه و اخطار دریافت کرده اند تا تعزیرات حکومتی شهرستان خدابنده در این خصوص تصمیم گیری کند.

اسکندری خاطرنشان کرد: همه واحدهای قنادی در این شهرستان نسبت به پایین بودن نرخ تعیین شده معترض هستند و تاکنون از طرف اداره صنعت، معدن و تجارت و تعزیرات حکومتی پاسخی دریافت نشده است.

وی خاطرنشان کرد: در این شهرستان 35 واحد قنادی فعال است که از این تعداد 15 واحد در شهر قیدار فعالیت می کنند.




تاریخ : سه شنبه 92/12/27 | 1:40 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر

خدابنده یکی از شهرستان های جنوبی و کوهستانی استان زنجان است که قدمت تاریخ و تمدن آن به هزاره چهارم و پنجم پیش از میلاد می رسد. این منطقه از جاذبه های طبیعی و تاریخی زیادی برخوردار است. دو منطقه تاریخی سهرورد و سجاس که در محدوده این شهرستان قرار گرفته اند، آثار تاریخی ارزشمندی را در خود جای داده اند. شهرستان خدابنده به لحاظ پیشینه تاریخی و دیرینگی بعد ازشهرستان های زنجان و ابهر، از اهمیت زیادی برخوردار است. روستاهای گرماب، قلابر و سجاس از جمله آبادی های قدیمی و مناطق تاریخی و ارزشمند استان به شمار می آیند که جزو کانون های دیرینه زیستی استان به شمار آمده و در محدوده شهرستان خدابنده قرار گرفته اند. چشمه آبگرم در روستای گرماب و غار تاریخی و منحصر به فرد کتله خور که 100 متر ابتدایی آن محل زندگی انسان های نخستین تشخیص داده شده، به همراه بقعه تاریخی و زیبای قیدار نبی و آرامگاه تاریخی سلاطین مغول و... از جمله ارزش ها و جاذبه های جهانگردی شهرستان خدابنده هستند که در صورت برنامه ریزی صحیح، فرهنگ سازی زیربنایی پذیرش جهانگرد برای مردم منطقه و فراهم نمودن امکانات رفاهی برای جهانگردان و ایرانگردان در جلب افراد برای بازدید از این منطقه مفید واقع خواهد شد و به رونق اقتصادی آن کمک شایانی خواهد کرد.

 

مکان های دیدنی و تاریخی

غار کتله خور، چشمه های آب گرم روستای گرماب و منطقه ییلاقی گرماب از جمله مهم ترین جاذبه های طبیعی شهرستان خدابنده هستند. مسجد جامع سجاس، مسجد جامع قیدار، بنای تاریخی چلبی اوغلی، بقعه قیدار نبی، آرامگاه ارغون خان، منطقه تاریخی سجاس از جمله مکان های تاریخی و دیدنی شهرستان خدابنده هستند.


 صنایع و معادن

در مجموع از نظر صنایع، به جز شرکت تولید کننده قطعات ماشین آلات کشاورزی و واحدهای کارگاه موزاییک سازی صنایع بزرگ چشم گیری در این منطقه دیده نمی شود. در ارتفاعات شهرستان خدابنده معادنی وجود دارد که به صورت سنتی (دستی) و صنعتی بهره برداری می شوند و مهم ترین آن ها عبارتند از: معدن سنگ گچ در ارتفاعات روستای ملک چمنی و معدن سنگ های ساختمانی و سنگ مرمر در روستای مادآباد در دامنه باختری کوه قیدار. در ارتفاعات شهرستان خدابنده به جز معادن یاد شده، منابع دیگری هم وجود دارد که هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته اند.  

 کشاورزی و دام داری

به طور کلی زیربنای اقتصادی شهرستان خدابنده را کشاورزی، دامداری و صنایع دستی تشکیل می دهد و بیش ترین صادرات آن شامل فرآورده های دامی، صنایع دستی و محصولات کشاورزی از قبیل گندم، جو و انواع بنشن می‌باشد. شغل بیش تر ساکنان این منطقه کشاورزی و دام‌داری است، به همین دلیل کشاورزی در منطقه از حالت سنتی به حالت نیمه صنعتی در حال تغییر است ولی کشاورزی سنتی هنوز در منطقه رواج دارد. در مجموع کشاورزی در این خطه به صورت سنتی و نیمه صنعتی و به روش آبی و دیمی (بیش تر به صورت دیمی) رواج دارد. در مجاورت رودخانه ها و نهرهای منطقه، کشت آبی از رونق خوبی برخوردار است. گندم، جو، نخود، لوبیا، لپه، عدس و انواع تره بارعمده ترین محصولات کشاورزی شهرستان خدابنده را تشکیل می دهند که هم به صورت دیمی و هم به صورت آبی کشت می شوند.
دامداری نیز از دیگر مشاغل اصلی مردم شهرستان خدابنده است که در این منطقه به صورت سنتی رواج داشته و تقریباً در تمام روستاهای این منطقه افرادی به این حرفه اشتغال دارند. دام غالب در این ناحیه گوسفند است و گوسفند نژاد افشار از نظر گوشت مرغوب، معروفیت منطقه‌ای دارد. با این که بیش تر دامداران به نگهداری دام های کوچک از قبیل گوسفند و بز علاقمند هستند ولی برخی از دامداران به نگهداری از دام های بزرگ تر مثل گاو نیز مبادرت می کنند. در روستاهای اطراف شهرستان خدابنده واحدهای گاوداری صنعتی نیز وجود دارند.
 

وجه تسمیه و پیشینه تاریخی

نام این منطقه به جهت حکومت سلطان محمد خدابنده در نزدیکی این منطقه به نام خدابنده معروف شده است. مرکز شهرستان خدابنده، قیدار نام دارد که وجه تسمیه آن بر اساس گفته اهالی از نام حضرت قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم گرفته شده است. پیشینه تاریخی این شهر به قرن هفتم هجری قمری باز می گردد ولی پیشینه و تاریخ تمدن منطقه خدابنده به طور کلی به هزاره چهارم و پنجم پیش از میلاد می رسد. دو منطقه تاریخی سهرورد و سجاس در محدوده شهرستان خدابنده قرار گرفته اند که ضمن برخورداری از آثار تاریخی ارزشمند، دانشمندان و بزرگان زیادی را نیز پرورش داده اند.

 مشخصات جغرافیایی

شهرستان خدابنده یکی از شهرستان های جنوب استان زنجان است که از شمال به شهرستان های ایجرود و ابهر، ازخاور و شمال خاوری به شهرستان ابهر، از جنوب خاوری به شهرستان بویین زهرا (استان قزوین)، از جنوب به استان همدان و از باختر به شهرستان بیجار(استان کردستان) محدود می شود. این شهرستان در 47 درجه و 51 دقیقه تا 48 درجه و 57 دقیقه درازای خاوری و 35 درجه و 35 دقیقه تا 36 درجه و 25 دقیقه پهنای شمالی واقع شده و مرکز آن از نظر جغرافیایی در 48 درجه و 35 دقیقه درازای خاوری و 36 درجه و 7 دقیقه پهنای شمالی و ارتفاع 2050 متری از سطح دریا واقع شده است. به طورکلی منطقه خدابنده یک ناحیه کوهستانی است که از ارتفاعات و قله های متعددی برخوردار می باشد. در سرشماری سراسری سال 1375 جمعیت شهرستان خدابنده 163،067 نفر برآورد شده که از این تعداد 70،918 نفر در شهر قیدار(مرکز شهرستان) زندگی می کرده اند.  




تاریخ : سه شنبه 92/12/27 | 12:14 صبح | نویسنده : یدالله نجفی | نظر

فداییان اسلامشهید مظفر علی ذوالقدر از پدر مادر روستائی واز طبقه زحمت کش وساده زیست امااعتقادی و کشاورز دریکی از خانه های خشتی  کرسف از توابع شهرستان خدابنده دیده به جهان گشود . دوران حساس کودکی ونوجوانی خود شاهد زحمات بی شائبه پدری مهربان وکشاورز خودبود که همواره دست رنجش نصیب اربابان ظالم یعنی فئودالهای آن زمان می شد و به این صورت طعم تلخ ارباب زد گی را چشید . با این خاطرات تلخ هر روز قد می کشید و بزرگتر می شد اما محیط روستا نمی توانست روح بزرگش را در خود جای دهد به این خاطر بارسفر بست و خود را به پایتخت رسانید این بزرگ مرد عدالت خواه ومسلمان کارهای ساده کارگری وبنائی وشاگردی نانوائی را پیشه کرد ولی ا ز مسائل عمومی کشور غافل نبود .بعد از مدت زمان اندک اقامتش در تهران به آبادان سفر میکند در حین سفر ضمن در گیری با مشروب فروشان آبادان که چرا در کشور اسلامی اقدام به فروش مشروب می کنید با یکی از یاران فدائیان اسلام به نام مهندس نیکو آشنا شده وتوسط او به نواب صفوی معرفی میگردد از آنجا که شهید نواب صفوی در چهره وبینش مظفر صفا وسادگی وبصیرت و آگاهی را میبیند.

  اورا به عنوان یکی از اعضای فدائیان اسلام میپذیرد مظفر ذوا لقدر در راه رسیدن فدائیان اسلام به هدف متعالی خود مشقات زیادی متحمل میشود تا انجا که ضمن مسافرت به کویت و کارگری در آنجا از لحاظ مالی فدائیان اسلام را یاری میدهد واین همکاری همچنان ادامه داشت تا زمانی که هنگامه پای مردی این مرد رشید فرا رسید واو آماده برای انجام ترور حسین اعلا شد به گفته دکتر عبد خدائی تنها باز مانده فدائیان اسلام  آنروز مظفر غسل شهادت کرد وکفن پوشید وبه محل قرار رفت وضمن انجام ترور تپانچه او عمل نکرد وترور ناقص مانده واو توسط دژ خیمان طا غوت دستگیر وبعد از مدتی به همراه مراد خود یعنی شهید نواب صفوی و چند تن دیگر از یاران رشیدش به درجه رفیع شهادت نائل  آمد روحشان شاد وراهشان پر رهرو باد .



تاریخ : دوشنبه 92/12/26 | 8:41 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر

سامانه دیجیتال شهر قیدار با100 درصد پوشش امروز افتتاح شد.
با این افتتاح 40 هزارقیداری تحت پوشش 20شبکه تلویزیونی و21 شبکه رادیویی قرارگرفتند.
قیدار مرکز شهرستان خدابنده استان است این شهرستان 190 هزارنفرجمعیت دارد و80 درصد انان بهره مندازسامانه دیجیتال هستند.
از 5 سامانه دیجیتال استان زنجان 2سامانه درشهرستان خدابنده قرار دارد.
87درصد جمعیت یک میلیون وصدهزارنفری استان تاکنون تحت پوشش سامانه دیجیتال قرارگرفته اند.




تاریخ : دوشنبه 92/12/26 | 7:47 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر
 کتله خور، غاری زیبا و با قندیل های بی نظیر و رویایی که چشم هر بیننده ه ای را خیره می کند در دل کوه ساقیزلو خودنمایی می کند، غاری که با قندیل های زیبایش و دالان های مرموز و بی انتهایش به عنوان بزرگترین غار آهکی جهان میزبان مسافران و بازیدکنندگان است.
 

به گزارش خبرنگار مهر، طبق نظریه های علمی و نقشه های زمین شناسی غار کتله خور در دل کوه ساقیزلو در آهکهای الیگومیوسن مربوط به دوران سوم زمین شناسی بوجود آمده و تقریبا حدود 30 میلیون سال می تواند قدمت داشته باشد.

غار کتله خور یا غار نور خورشید

غار کتله‌خور، غاری است خشکی -آبی، واقع در استان زنجان و در 80 کیلومتری جنوب خدابنده و 173 کیلومتری شمال همدان و 410 کیلومتری تهران و 5 کیلومتری شهرگرماب واقع است. در بعضی ازمناطق غربی ایران به کوههای کم ارتفاع کتل می‌گویند و احتمالاً وجه تسمیه غار نیز به همین علت باشد که غار در یکی از این کوهها قرارگرفته‌است و خورشید از پشت آن طلوع می‌کند و بجای کتل خورشید به آن کتل‌خور گویند.این غار قبل از سال 1300 ه.ش. کشف شده‌است .

در حال حاضر این غار به سه بخش فرهنگی، تفریحی و ورزشی تقسیم شده‌است بخش ورزشی آن تنها مورد استفادة غارنوردان و صخره‌نوردان قرار می‌گیرد حدود 4 کیلومتر است که البته هنوز انتهای آن کشف نشده‌است. بخش تفریحی غار نیز که جهت بازدید عموم مورد استفاده قرار می‌گیرد حدود 2 کیلومتر مسیر مستقیم است که گفته می‌شود این مسیر تنها 3/1 کل غار است. بخش فرهنگی غار نیز در بخش جنوبی آن قرار دارد قسمت اصلی آن دالانی است طبیعی که جهت برگزاری مراسم مختلف مورداستفاده قرار می‌گیرد البته این دالان هیچگونه راه خروجی به بیرون نداشته و راه خروجی آن به صورت مصنوعی کنده شده اما خود دالان تماماً طبیعی بوده‌است.

غارکتله‌خور از لحاظ کیفیت بلورها و قندیلها، زیبایی و تعدد طبقات اولین غار آهکی جهان شناخته شده است.

غار کتله‌خور، غاری است آهکی که در برخی نقاط آن گل‌رس و خاکهای حاوی اکسیدآهن قابل مشاهده‌است. این غار از نظر سنی تقریباً هم‌سن غار علیصدر همدان است البته این دو غار از دو جهت با هم تفاوت دارند. یکی اینکه غار علیصدر همدان غاریست کاملاً آبی اما غار کتله‌خور زنجان غاری است تقریباً خشکی. دوم اینکه آهکهای غار کتله‌خور نسبت به آهکهای غار علیصدر بسیار خالص‌تر هستند که این خود عاملی است جهت زیباترشدن غار، چراکه خالص بودن آهکها موجب شفافیت آنها و در نتیجه عبور نور از قندیل‌ها می‌شود.

یک نکته جالب توجه در رابطه با غار کتله‌خور اینست که شواهد و بررسی‌های انجام شده مؤید این موضوع است که این غار در نهایت به غار علیصدر در همدان متصل می‌شود. همچنین یکی دیگر از عجایب و زیبایی‌های این غار تعدد طبقات آن است که اینگونه غارها در جهان بسیار کم‌نظیر هستند. این غار دارای 7 طبقه است  که البته تاکنون تنها 3 طبقه آن کشف شده‌ است.

بزرگترین غار خشکی جهان دارای بخشهایی است که به ترتیب می‌توان میدان شیرخوابیده، میدان بیستون، میدان چهل‌ستون، سه‌راهی کوهی، میدان پنج‌شیر، تالار عروس، تونل قندیلی،‌ اتاق عقد،‌ پای فیل، شتر باجهاز، عروس و داماد، میدان شمع، دوجادوگر، نخل سوخته، میدان مریم مقدس و… را نام برد که تمامی این بخشها حاصل تجمع‌های مختلف آهکی است که هرکدام براساس شباهتی که به یکی از اشیاء ‌اطراف ما داشته‌اند به این اسامی خوانده می‌شوند. از ویژگیهای منحصر به فرد این غار می‌توان وجود ستونهای آهکی عظیم را نام برد که حاصل به هم پیوستن استالاکتیت‌ها و استالاگمیت‌های آهکی هستند که باعث شده‌اند این غار خود نگهدارنده خود باشد یعنی اینکه این ستونهای عظیم نقش نگهدارنده‌هایی را بازی می‌کنند که مانع از فروریختن سقف غار می‌شود.

این غار در مراحل اولیه تشکیل خود غاری آبی بوده است که دراثر انحلال آبی گاهی اوقات توده‌های عظیمی از سنگها از توده اصلی جدا شده‌اند. تشکیل طبقات متعدد این غار باعث شده‌است که آب به طبقات زیرین نفوذ کرده و عملاً غار تبدیل به غاری خشکی گردد. از دیگر ویژگیهای بارز این غار می‌‌توان وجود قندیلهای زیبا و شفاف آهکی و استالاکتیت‌های گُل‌کلمی را نام برد. وجود چشمه‌های آب بسیار زلال در اطراف این غار و حفره‌های متعدد طبیعی هم از ویژگیهای منحصر به فرد این غار است.

غار آهکی زرین غار

یکی از زیباترین غارهای کشف شده استان زنجان است که در ضلع غربی جاده ترانزیت زنجان – همدان و در 35 کیلومتری شهرستان خدابنده مشرف به شهر زرین رود بین روستاهای داش بلاغ و آق بلاق و در طول محور غارهای علیصدر و کتله خور قرار گرفته است، این غار در اسفند سال 1384 بعد از زلزله منطقه فوق توسط مردم روستا شناسایی شده است.


براساس اطلاعات هیات کوه نوردی این غار دارای یک ورودی بوده که ارتفاع این ورودی 1850 متر از سطح دریا است اما ارتفاع درونی آن در نقاط مختلف متفاوت است برخی قسمت ها تنگ و تاریک می شود که باید به حالت سینه خیز از آن عبور کرد.  قسمت های ورودی این غار کاملاً خشک است که بعد از رسیدن به قسمت های پایین تر با چشمه هایی مواجه می شویم که این چشمه ها رابط بین طبقه فوقانی و تحتانی غار هستند.

آبی بسیار سرد و قابل شرب با عمق های متفاوت یک تا 40 متر در آن وجود دارد، هوا در داخل غار جریان دارد و با طی مسافت طولانی تنفس مشکل نمی شود.این غار دارای چندین طبقه است که دو طبقه آن شناسایی شده و دارای تونل های فرعی و استالاکتیتها و استالاگمیتها و ستونهای بسیار در گذرگاههای اصلی و قندیلهای مخروطی آویزان از سقفها می باشد که بر اثر داشتن ناخالصی رنگهای متنوعی به خود گرفته اند و آنهایی که ترکیباتی به همراه نداشته اند به صورت بلورهای شیشه ای بسیار شفاف خوشه ای و درختی دیده می شوند.

از جمله ویژگیهای بارز و اساسی این غار که با غارهای مشابه در منطقه آن را متمایز می سازد این است که غار زرین غار خشکی و آبی است و دریاچه های متعدد در دالانهای آن وجود دارد.

دیگر اینکه قندیل های غار زرین غار زنده و در حال رشد هستند و این خود عاملی است در جهت زیباتر شدن غار چرا که خالص بودن آهک موجب شفافیت و عبور نور از قندیل می طبق نظر کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زنجان قدمت این غار هنوزمشخص نیست و در صورت بهره برداری از این غار می توان آن را به یکی از جاذبه های توریستی و گردشگری استان زنجان برای غارنوردان تبدیل کرد.

غار خرمنه سر

غار خرمنه‌سر، در روستای شاه‌نشین و در بلندای کوه خرمنه سر که 1600 متر ارتفاع دارد، واقع شده و به «شانشین» نیز معروف است. سنگ خارا و سنگ‌های سفید آهکی به صورت ستون‌های استالاکتیت و آویزه‌های استالاگمیت مانند چلچراغ‌های زیبایی از سقف غار آویخته و جلوه‌ای رویایی پدید آورده‌اند.

در این غار چاه‌های بسیار و دره‌های خطرناک و لغزنده‌ای وجود دارد؛ بنابراین برای بازدید از آن حتماً باید از وسایل غارنوردی و کوه‌نوردی بهره گرفت. فضاهای تالار مانند، دالان‌ها و دهلیزهای زیبا و دخمه‌هایی شبیه مغازه‌های قدیمی بازارهای شهرهای سنتی در غار خرمنه‌سر، نشانگر آن است که این مکان زیستگاه انسان‌های نخستین بوده است و به همین دلیل غار خرمنه‌سر دارای ویژگی‌های منحصر به فرد است.

برای رسیدن به دهانه غار (خرمنه‌سر)، ابتدا از بستر رودخانه‌ای که از کوه‌های شمالی شانشین سرچشمه می‌گیرد و از میان درختان سرسبز زیتون و انجیر باید گذشت و به سوی ارتفاعات شمالی پیش رفت تا در نزدیکی قله کوه خرمنه‌سر، دهانة مشبک و پنجره مانند وسیع غار را دید. این دهانه ربطی به غار اصلی ندارد و نباید با در اصلی غار اشتباه گرفته شود.

بالای در غار، حفره بزرگ و تنورمانندی که شبیه اتاق است، در میان حفره های کوچک احاطه شده است. بالا رفتن از میان سنگ‌ها نیاز به دقت و مهارت لازم دارد. درون این اتاق‌ها، آثاری از زندگی انسان شامل ظرف‌های سفالی شکسته و پیه سوزهای قدیمی شکسته دیده می‌شود.

در حفره‌های اطراف، خفاش‌ها و شب‌پره‌های بسیاری لانه کرده‌اند که از روشنایی بیرون گریزانند و با صدای پای هر تازه‌واردی، هراسان، در هر سو به پرواز درمی‌آیند  و با ادامة راهپیمایی، یک فضای نسبتاً وسیع پدیدار می‌شود و پس از آن، برکه آب صاف و زلالی جای دارد.

در فاصلة 50 متری این غار، سوراخی شبیه به دهانه چاه وجود دارد که برای ورود به آن باید به حالت خزیده و درازکش حرکت کرد. به محض ورود به این حفرة پررمز و راز، دنیایی دیدنی و پر از شگفتی در برابر چشمان حیرت زده دیدار کننده پدیدار می‌شود. مشکل می‌توان باور کرد که آن سوی این حفره، این همه عظمت شگفت‌آور نهفته باشد.

سپس پرتگاه مهیبی ظاهر می‌شود که فرود در آن، نیازمند حمایت فرد یا افراد همراه و استفاده از وسایل کوهنوردی است. در ادامه، راه طولانی و تونل مانندی خودنمایی می‌کند و پس از پیمودن آن به دهانه چاه بزرگ دیگری می‌رسیم که انتهای آن دیده نمی‌شود و پایین رفتن از آن مهارت ویژه‌ای لازم دارد.

بعد از خروج از این چاه، 100 متر که پیشروی کنیم، به دخمه‌ای می‌رسیم که ظاهراً چندان جلب توجه نمی‌کند و عبور از آن، که راهی سربالا است و سطحی لغزنده دارد، با استفاده از طناب کوهنوردی و رعایت احتیاط امکان‌پذیر است؛ چنان که با اندکی بی‌احتیاطی احتمال سقوط وجود دارد.

لحظه‌ای بعد با مشاهده تالاری بزرگ به ابعاد 80×80 متر و سقفی بسیار بلند، که در زیر کوه سر به فلک کشیده است، شگفتی بیننده صد چندان می‌شود، به طوری که شخص هر چقدر هم ورزیده و قدرتمند باشد، نمی‌تواند تا ارتفاع سقف سنگ کوچکی را پرتاب کند و نور پروژکتور، هر چند که قوی باشد، باز هم نمی‌تواند سقف تالار را روشن کند. تالار با شیب ملایم و سطحی مرطوب به سطح پایین و زیرزمین ادامه می‌یابد و به نظر می‌رسد که غار به انتها رسیده است؛ در حالی که چنین نیست و در کنار پایانه غار، شعبه عمیق و طولانی دیگری دهان می‌گشاید درست مثل بازار سنتی یکی از شهرهای باستانی ایران کف و سقف این دهلیز شباهت بسیاری به بنای بازارهای قدیمی دارد و در چند نقطه آن، در فاصله‌های 20 تا 30 متری، طاقچه‌های کوچکی با دست کنده شده است  . 




تاریخ : دوشنبه 92/12/26 | 2:11 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر
مدیر کل دفتر منابع و تحول اداری استانداری زنجان گفت: 75 درصد مردم زنجان از ارائه خدمات غیر حضوری رضایت دارند و بیشتر می خواهند خدمات خود را به صورت غیر حضوری دریافت کنند.
 

به گزارش خبرنگار مهر، بهرام جلیل خانی ظهر دوشنبه در جلسه شورای برنامه ریزی استان، به طرح تکریم ارباب رجوع در دستگاههای اجرایی اشاره کرد و افزود: هدف از اجرای این طرح شناسایی مشکلات و اصلاح و رفع مشکلات و ارائه خدمات بهر به مردم، افزایش رضایتمندی مردم از نظام اداری است.

وی اظهار داشت: با توجه به سنجش میدانی که از 7 هزار و 250 نفر از مراجعه کنندگان تا بهمن ماه به دستگاههای اجرایی برای ارائه خدمت به عمل آمده 73 درصد از مراجعه کنندگان مرد و 30 درصد زن بودند.

مدیر کل دفتر منابع و تحول اداری استانداری زنجان گفت: بیشتر مراجعه کنندگان سنین بین 25 تا 35 سال هستند و 23 درصد از مراجعه کنندگان مدرک  تحصیلی لیسانس و بالاتر از لیسانس دارند.

جلیل خانی تاکید کرد: بیشترین رضایت مردم از خدمات دستگاههای اجرایی با 83 درصد مربوط به شهرستان طارم و کمترین رضایت با 73 مربوط به خدابنده است.

جلیل خانی با اشاره به اینکه مردم از نحوه اطلاع رسانی دستگاههای اجرایی استان کمترین رضایت را دارند گفت: باید این به امر بسیار توجه شود.

وی افزود: از 169 خدمت 26 دستگاه اجرایی 67 خدمت به دفاتر پیشخوان استان واگذار شده که در این راستا مردم بیشترین رضایت را از این دفاتر دارند.

مدیر کل دفتر منابع و تحول اداری استانداری زنجان ادامه داد: تا پایان برنامه پنجم 20 درصد از خدمات به بخش غیر دولتی واگذار خواهد شد.




تاریخ : دوشنبه 92/12/26 | 2:5 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر

رئیس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده از اجرای طرح «سوگواره یاس نبوی» در 12 بقعه متبرکه شهرستان خدابنده خبر داد.

خبرگزاری فارس: اجرای طرح «سوگواره یاس نبوی» در 12 بقعه متبرکه خدابنده

 

 حجت‌الاسلام حسن رضا محمدی ظهر امروز در جلسه توجیهی طرح «سوگواره یاس نبوی» اظهار کرد: اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده همزمان با سراسر کشور اقدام به اجرای این طرح در بقاع متبرکه شهرستان می‌کند.

وی با اشاره به اینکه طرح «سوگواره یاس نبوی» به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا (س) در جوار بقاع متبرکه برگزار می‌شود، بیان کرد: طراوت بخشی و تقویت ایمان عمومی جامعه محبت افزایی و معرفت افزایی نسبت به اهل بیت، ترویج الگوپذیری از حضرت زهرا (س) و تبلیغ سیره ایشان به عنوان الگویی جهانی برای بشریت از اهداف کلان مدنظر در اجرای این طرح سراسری است.

رئیس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خدابنده با بیان اینکه امسال نیز طبق سنوات گذشته برنامه‌های مختلفی در قالب طرح «سوگواره یاس نبوی» اجرایی می‌شود، توضیح داد: اقامه عزاداری با حضور سخنرانان و مداحان اهل بیت قرائت قرآن توسط قاریان ممتاز، خطبه‌خوانی خطبه فدکیه، شعرخوانی آیینی، و حضور دسته‌های عزاداری در بقاع متبرکه از مهم‌ترین برنامه‌هایی است که برای این سوگواره پیش بینی شده است.

این مسئول همچنین به برپایی غرفه مشاوره برای پاسخگویی به سوالات شرعی گردشگران مذهبی اشاره داشت و بیان کرد: برپایی خیمه‌های معرفت نیز از دیگر برنامه‌هایی است که در قالب طرح سوگواره یاس نبوی اجرا خواهد شد.

حجت‌الاسلام محمدی در ادامه از واکاوی خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) نیز در قالب طرح سوگواره یاس نبوی خبر داد و اظهار داشت: کتابچه مربوط به این خطبه امسال نیز در بین گردشگران توزیع خواهد شد.

وی در پایان با اشاره به اینکه امسال سوگواره یاس نبوی» در 12 بقعه متبرکه شهرستان خدابنده اجرا خواهد شد، اضافه کرد: اجرای این طرح از نهم فروردین سال آینده آغاز می‌شود.




تاریخ : دوشنبه 92/12/26 | 2:3 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر

رئیس اداره آمار اداره کل هواشناسی استان زنجان با بیان اینکه شهر خدابنده طی اسفند ماه بیشترین بارش را در سطح استان زنجان داشته است، گفت: این شهر در این ماه 72 میلی‌متر بارندگی داشته است.

خبرگزاری فارس: قیدار با 72 میلی‌متر بیشترین بارندگی را در اسفند داشته است

 

احد یاغموری امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در زنجان با اشاره به ورود یک سامانه جوی به استان زنجان از اواخر وقت امروز اظهار داشت: این سامانه بارش‌های را طی دو روز آینده موجب می‌شود.

وی بارش‌های پیش‌بینی شده برای دو روز آینده استان زنجان را پراکنده اعلام و اضافه کرد: بارش باران دو روز آینده همراه با وزش باد شدید خواهد بود.

رئیس اداره آمار اداره کل هواشناسی استان زنجان نوسان دمایی شهر زنجان را طی روز گذشته هشت درجه عنوان کرد و بیان داشت: زنجان طی 24 ساعت گذشته دمای بین چهار درجه و 12 درجه بالای صفر در نوسان بوده است.

این مسئول دمای فعلی شهر زنجان را شش درجه بالای صفر اعلام کرد و ابراز داشت: این دما در مقایسه با دیروز در همین ساعت پنج درجه افزایش را نشان می‌دهد.

یاغموری با اشاره به تغییرات به وجود آمده در نقشه‌های هواشناسی تصریح کرد: پیش‌بینی انجام شده برای بارش‌های دو روز آخر هفته محقق نمی‌شود.

وی با اشاره به بارش‌های قابل توجه طی دو روز آخر هفته گذشته در سطح استان تاکید کرد: این بارش‌ها کمبود بارش‌ها را طی بهمن و اوایل اسفند ماه تا حدودی جبران کرده است.

رئیس اداره آمار اداره کل هواشناسی استان زنجان بارش‌های شهرستان طارم را از آغاز اسفند ماه 52 میلی‌متر اعلام کرد و متذکر شد: 51 میلی‌متر از این بارش‌ها پنجشنبه و جمعه گذشته باریده است.

این مسئول میزان بارش اسفند ماه شهر زنجان را 45 میلی‌متر اعلام کرد و یادآور شد: شهر خرم‌دره در این ماه 20 میلی‌متر باران داشته است.

یاغموری با بیان اینکه شهر خدابنده طی اسفند ماه بیشترین بارش را در سطح استان زنجان داشته است، ادامه داد: این شهر در این ماه 72 میلی‌متر بارندگی داشته است.

وی میزان بارش‌های دو شهر ماهنشان و گرماب را از آغاز اسفند ماه تا کنون 41 و 18 میلی‌متر اعلام و خاطرنشان کرد: خیرآباد هم طی این مدت 44 میلی‌متر بارندگی داشته است.

رئیس اداره آمار اداره کل هواشناسی استان زنجان در پاسخ به سئوالی در مورد وضعیت بارندگی طی شش ماه گذشته در سطح استان گفت: با بارش‌های هفته گذشته می‌توان گفت، میزان بارندگی‌ها تقریبا نرمال بوده است.

این مسئول با متفاوت اعلام کردن میزان بارش‌ها در مناطق مختلف استان زنجان ادامه داد: زنجان و خیرآباد در مقایسه با دیگر مناطق استان وضعیت خوبی به لحاظ بارندگی داشتند.

یاغموری با تاکید بر بالا بودن میزان مصرف آب از میزان تولید در استان زنجان اضافه کرد: این وضعیت از مدت‌های پیش در استان ادامه دارد.

وی با بیان اینکه وضعیت سفرهای آب زیرزمینی با روند کنونی غیر قابل برگشت به وضعیت قبلی هستند، تاکید کرد: بهترین اقدامی که در حال حاضر می‌توان انجام داد حفظ وضعیت فعلی این سفره‌ها است.

رئیس اداره آمار اداره کل هواشناسی استان زنجان با بیان اینکه دمای هیچ یکی از شهرهای استان طی 24 ساعت گذشته به زیر صفر نرفته است، ابراز داشت: طی این مدت قیدار با یک درجه بالای صفر پایین‌ترین دما را داشته است.

این مسئول افزود: طی روز گذشته بالاترین دما از آب‌بر با 17 درجه بالای صفر گزارش شده است.




تاریخ : دوشنبه 92/12/26 | 2:1 عصر | نویسنده : یدالله نجفی | نظر


  • paper | قالب وبلاگ | فال حافظ
  • خرید لینک دائمی | ایران موزه