ابوالغنایم، شیخ رکنالدین سجاسی از مشهورترین عارفان نیمه اول قرن هفتم هجری قمری است. وی در زمان امیرمسعود شاه خسروی در قرن هفتم (سبعه ثمانیه مجلسی) از طوایف جلالالدین عبدالوفاء سجاسی و قوام الدین و کمالالدین سجاسی بوده است که کمالالدین سجاسی را کمان خنجری میگفتند. پدر رکنالدین سجاسی جلالالدوله حسن وزیر المسترشد بالله ابومنصور الفضل بن احمد خلیفه عباسی بود، و شرفالدوله نایب پدر در امور هارون الرشید بوده است.
حمدالله مستوفی در «نزهةالقلوب» مینویسد: سجاس و سهرورد در آغاز دو شهر بوده که در فترت مغول خراب شد، اکنون به هریک به قدر دیمی مانده است.» زینالعابدین شیروانی هم در «بستان السیاحه» و نیز در «حدائق السیاحه» درباره سجاس چنین گفته است: «در قدیم الایام شهری کوچک بوده از بلاد آذربایجان و روایتی از عراق عجم که در فترت مغول خراب شده است، اکنون قریهای است و رکنالدین که از مشایخ سلسله صفیالدین اردبیل است از آن جا ظهور نموده است.»
شیخ رکنالدین سجاس مراد و مرشد شمسالدین، محمدبن علیبن ملک داد تبریزی بود چنانچه مو لف «روضات الجنات» مینویسد:شیخ ابوبکر بن (سلهباف) پیرشیخ شمسالدین تبریزی است. حضرت شمس تبریزی مدت مدید ملامت شیخ ابوبکر سله باف نمود. بعد از کسب اجازه از او سیاحت میکرد و محبوب و مطلوب خود را میجست تا به خدمت شیخالمشایخ رکنالدین سجاسی رسید.» روزی رکنالدین سجاسی شمسالدین را گفت: «ترا میباید رفت و در رم سوختهای است، آتش در وی میباید زد»
از مریدان و تربیت یافتگان دیگر شیخ رکنالدین سجاسی، شیخ اوحدالدین کرمانی و شیخ شهابالدین اهری است که در ترجمه احوال در کتاب دانشمندان آذربایجان آمده است. «شیخ شهابالدین محمود اهری از مشایخ تبار آذربایجان و از ارادات ایشان، رکنالدین سجاس است. در مدرسه سرخاب تبریز رفته و منظور نظر وی شده است، پس از عقد نکاح دختر وی خدیجه سلطان از طرف آن بزرگوار (شیخ رکنالدین سجاس) به قصبه اهر رفته و تا آخر عمر به هدایت و ارث مردم مشغول بوده و به درجه قطب عرفان نائل گشته و در همان قصبه وفات نموده است.
مولانا شهابالدین سجاس برادر رکنالدین سجاسی بوده که مریدانی از جمله: شیخ شجاعالدین تبریز پیرو مرشد زاهد گیلانی، شیخ اوحدالدین کرمانی، شیخ اصیل الدین محمد شیرازی، ابن الجوزی (مرید رکنالدین سجاسی) و عزالدین مرودبن محمدبن معینالدین محمود ذهبی شیرازی مشهور به زرکوب و شیخ شهاباله آقای محمدنوربخش صاحب کتاب سلسله الذهب و سلسله الاولیاء داشته است. وی در تذکره این کتاب چنین بیان میکند: «رکنالدین السجاس کان من اکابر الاولیاء و المرشیدین و متکلمات و الریاضیات و المشاهدات و المعانیات وله زعامت احکام الشریعه و آداب الطریقه و هوشان کبیر: رکنالدین سجاس قدس سره از بزرگان اولیاء خدا و مرشدان و از بزرگان احوال مکاتبات بیهدایت کشفیات، با سختیها و مشاهدههای غیرعادی و معانیات بود. وی دارای رهبری در احکام دین و آداب طریقت فقه اسلامی و مقامی بلند بود که منزلت و شان بسیار داشت. ابوالغنایم رکنالدین سجاسی دارای نوشتهها مانده است. نوشتههای کوتاه و پراکنده و رباعیها و قطعاتی نیز از او در حواشی کتب عارفان دیده میشود و از جمله آثار ایشان مقاله مناظره عبدالوفاء و سجاس در مورد عرفان، ظاهرا میکروفیلم آن بنا به نقل از «کتاب تاریخ پیدایش تصوف و عرفان» در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود میباشد. البته گروهی هم معتقدند که در زمان مغول آثار او و از جمله این اثر نیز از بین رفته است. از اشعار فارسی او نیز دو رباعی نقل شده است.
مردان خدا میل به هستی نکنند خودبینی و خویشتن پرستی نکنند
آنجا که مجردان حق مینوشند خم خانه تهی کنند و مستی نکنند
غواصی کن، گرت گهر مییابد غواصی را چهار هنر میباید
سررشته به دست یار و جان بر کف دوست دم نازدن و قدم زسر میباید
مؤلف «تاریخ عرفا و حکمای زنجان» از «شیرازنامه» چنین نقل کرده است که «بعد از وفات شیخ روز بهان تبلی، عزالدین مردود زرکوب برای اولین مرتبه به سفر حجاز رفت و در آن سفر او را به خدمت شیخ اوحدالدین کرمانی و رکنالدین سجاس موافقت و مواخات عظیم دست داد. چون وفات شیخ روزبهان در محرم سال 606 بوده است، شیخ رکنالدین در این سال در قید حیات بوده است و وفات وی بعد از این سال بوده است
.: Weblog Themes By Pichak :.